click
click
click
click
click
click
click
click
click

click

 

  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  •  
  • click
  •  
  • رزم نامه شماره پنج
  • رزم نامه شماره چهار
  • به سوي اعتصاب عمومي
  • تنش آفريني هاي تازه
  • براي کوبيدن بازاري ها
  • نود و نه درصدي ها به پيش
  • براي اشغال بيت رهبري
  • پيام بيستم
  • پيام نوزدهم
  • امپراتوري ملاها
  • پدافندهاي بابکي
  • تصاحب کارخانه ها
  • click

  • نفت در ونزوئلا
  • پاره اي از مطالبات مرحله اي
  • اشرافيت شيعه ي صفوي
  • انتقال دارايي هاي ملي به دزدان
  • اصل 44: در هر يکان، يک کميته ي کارکنان براي مصادره دارايي هاي دزديده شده
  • برنامه هاي گفتمان هاي مطالبه محور يا پاره اي از خواست هاي جنبش
  • براي تغييرات بنيادي در ايران از عزت الله سحابي
  • چرا اين همه دشمني ملاها با دانشگاه ها از دکتر محمد ملکي
  • جنگ کوسه ها در نظام ولايي، داده هاي تکانه دهنده از دزدان سرکويگر
  • در پشت کشتارها و سرکوب ها، کودتاچيان چه پول هايي به جيب مي زنند
  • چه دزداني پشت کشتارها پنهانند

  • فهرست يکم: نقش روحانيون در مفاسد اقتصادي
  • فهرست دوم: دزدان ولايي يا ميلياردرهاي ايران
  • فهرست سوم: سرکوبگران يا مافياي اقتصادي
  • فهرست چهارم: مافياي مالي و نظامي کجا هستند
  • فهرست پنجم: چه دزداني از پدافندهاي بابکي مي ترسند
  • فهرست ششم: شماري از ملاهاي ميلياردر
  • فهرست هفتم: باندهاي مالي و سرکوبگر
  • از جنبش هاي جهاني بياموزيم

  • مصادره ها در ونزوئلا
  • آموزه هايي از جنبش خشم در يونان
  • خواسته هاي کمپ ميدان خورسيد در اسپانيا، تغيير انتخاباتي و مبارزه با کليسا
  • واکنشي هشيارانه، طرح ساختن “ويترين” از مصر رد شد
  • براي دوستي و آشتي در جهان

    داده هايي از کمپين

     

     

     click
    click
     click   click   click   click   click   click   click   click
      click
      click
    click click
    click
    click
    click click

    با بالاتر گرفتن اعتصاب هاي کارگري و خيزش هاي خياباني پس از سرکوب مردم اصفهان، ريزه خواران ولايي براي سرهم بندي "فوانين" تازه ي زمينه ساز کشتار ددمنشانه تر "پاييني" ها، پيگيرانه مي کوشند

    پیام چهل و دوم کمپین هنرمندان و نویسندگان

    جنبش دادجویانه و آزادی خواهانه و نوگرایانه ی مردمان دنباله دارد

    در کوران اعتصاب های کارگران نفت، صدها تن دستگیر و چندین تن از کارگران پروژهای به گونه ای "سریالی" از خانه ها و خوابگاه های محل کار ربوده شدند. سرکوب کارگران سخت و همه سویه بود. شماری از کارگران به شکل رسمی، کسانی به شکل نارسمی، و شمار ناروشنی نیز به اتهام رهبری یا "لیدری" اعتصاب ها، گرفتار سیاهچال های سازمان های امنیتی گردیدند. در این میان ولاییان نفتخــــــوار با بازخوانی ترفندهای همیشگی "هدایت از خارج"، به "قطورسازی" پرونده ی این کارگران دادخواه و دلاور نیز می پرداختند. در پاره ای از مناطق نفتی جنوب کشور که در آنجا بیشترین شمار کارگران "کاردان" پروژه ای زندگی می کردند، عملا حکومت نظامی اعلام شد

    با همه ی بگیر و ببندها و سرکوب ها، اعتصاب بزرگ کارگران، که بنا به داده های سازمان دهندگان اعتصاب ها " دهها هزار کارگر" را در برمی گرفت، تا چندی دنباله داشت، و بازخوانی آن اعتصاب، گویا هنوز در دستورکار کارگران است. آن چه از اهمیت ویژه ای برخوردار بود اینکه، بخش چشمگیری از کارگران نفت، و در کنار آنان کارگران فولاد و معدن و دگره، عمـــــلا به خیزش به خون آعشته ی سراسری خلافت ستیز، پیوسته بودند: خیزشی در چهارگوشه ی کشورمان که به کشته شدن صدها رزمنده و به زندان افتادن هزاران پیکارگر انجامیده است، و با همه ی سرکوب های ددمنشانه ی واپسگرایان دنباله دارد

    جنبش بالنده ی کارگری (که با بیشتـــــرین و پیچیـــــده ترین و ددمنشـــــانه ترین ترفندها و توطئه های کنسرن های نفتی-مالی-نظامی جهانی و ریزه خواران رنگارنگ کشوری-منطقه ای آنان دست و پنجه نرم کرده و می کند) با همراهی حساب شده با جنبش فرهنگیان و پرستاران و بازنشستگان و دانشجویان و هنرمندان، دارد آگاهانه تر پای به پهنه ی پیکار می نهد و آرام آرام برای به عهده گرفتن وظیفه های سنگین خویش آماده تر می گردد.

    دستاورد این همراهی که به گونه ی "منشوری" نیز پرداز خورد، برجسته تر است از خیزش "مطالبه محور" سال هشتاد و هشت، چرا که در گستره ی اقتصادی، پیاده سازی بخش چشمگیرتری از اصل چهل و چهار قانون اساسی را در دستور کار بی درنگ جنبش، در کــــوران گــــذار، نهاده است

    خوشبختانه در خیزش تازه ی توده ای، که در آن کارگران نفت و گاز و پتروشیمی نقش ویژه ای می آفرینند، خواست های اقتصادی-سیاسی-فرهنگی دادجویانه و آزادی خواهانه و نوگرایانه، برجسته تر و تدوین شده تر از جنبش های پیشین، آنهــــم پیـــــش از به ندا درآوردن شیپور رزم پایانی برای به زباله دان تاریخ سپردن "خلافت نفت و خرافه و خون"، نگاشته شده اند

    این نیز دستاورد خجسته و نوینی است در درازای جنبش های دادخواهانه ی صد سال گذشته ی توده های درد و کار و پیکار. نشانی است از آنکه، "پایینی" ها می توانند بازه ی گذار از "نظام" بهره کش را گردانندگی کنند، اگر که هشیارانه تر و دلاورانه تر پیش تازند و درفش افرازند

    "آتشـــی که نمیرد همِِِِــــشه در دل ماست" (حافظ). در کنار این "آتش" نامیرا که دمادم درفش داد را بیشتر می افروزد، می تــــوان مهرگان وار گــــرد آمـــد (مهرگان، بزرگترین جشن جنوب باختری ها – منطقه ی نفتی کنونی - در پاییز می بود، که پیوند می داشت با فرشته ی فر یا فروغ یا "داد"، همانا مهر یا میترا). تاریخ سرزمین کهنسال مان بارها نمایانده است که مردم ما در دشوارترین هنگامه نیز زیرِ درفشِ داد، گرد هم می آیند و اخگرهای نبردی را که زیر خروارها خاکستر ستم و بیداد پوشانده اند، چنان می افروزند که سنگواره ترین بارگاه های نامردمی را در برابرشان تاب و تاوی نیست

    آنچه در پیام نخستین مان (دوازده سال پیش)، از زبان رزمنده ی انقلاب مشروطه "سلطان العلمای خراسانی"، رو به خلیفه ی ایران آوردیم، و تا امروز در پیام ها و بیانیه های گوناگون مان پیگیرانه بازخوانده ایم و واگشوده ایم، در این گردنه ی پـــرپیـــچ تاریخـــی هنــــوز پابرچاســـت: "خوب است قدری از مستی سلطنت به هوش آمده، چشم باز کرده، نظری به دولت خود و باقی دولت ها بنمایی. آیا تمام سلاطین عالم از وظیفه و شغل خود خارج شده مشغول قصابی گشته اند؟ آیا تمام ملل مثل ملت بخت برگشته ی ایران اسیر ظلم و شهوت نفسانی پادشاه خود هستند؟ ... مگر نفهمیده که هیچ سلطانی با رعیت نمیتواند طرف" شود

    در پایان پیشنهادهای پیشین مان برای "گذر کم هزینه از نظام" را آورده ایم، که آرزومندیم پیکارگران و دادخواهان درون و برون مرز بتوانند از آنان در نبـــــردهای بسیـــــار سخـــــت آینـــــده بهره گیرند. با این افزوده که، شورا و سندیکا دو نهاد جداگانه در یکان های اقتصادی هستند: برای داده های بیشتر بنگرید به یادداشت های پایین پیام

    راهکارهای پیشنهادی کمپین هنرمندان و نویسندگان برای بــــازه ی گــــذار از "نظا

     click

     click

    از گلستان سعدی: راهنمایی برای دادجوی رزمندگان ایران و جهان

    اندک اندک خیلی شود و قطره قطره سیلی گردد، یعنی آنان که دست قوت ندارند، سنگ خُرده نگه می دارند تا به وقت فرصت، دمار از دماغ ظالم برآرند

    اندک اندک بهم شود بسیار

    دانه دانه است غله در انبار

    click

    click

    .

    click

    click

    click

    پرستاران می توانند به کارگران و آموزگاران و دانشجویان بپیوندند

    دولتی و شورایی کردن "بیمارستان ها و کانون های درمانی" و خواست "درمان رایگان" یا بسیار ارزان همـــــــــــــــگانی

    پرستاران رزمنده ی کشورمان در نبردهای صنفی خود در پهنه هایی چون "اجرای قانون تعرفه گذاری، اجرای صحیح قانون بھره وری، پرداخت معوقات مزدی و اضافه کاری ها، رفع موانع استخدامی و رفع اضافه کاری های اجباری"، دست به جنبش هایی زده اند. از رویکردهای کمابیش نوین آنان می توان به راه اندازی کارزاری در شبکه های اجتماعی زیر نام "اجرای قانون تعرفه گذاری پرستاری به نفع مردم و بیمه ها" اشاره کرد

    پیکار کارگران و مزدبگبران سرزمین مان در یک سال گذشته، از آن میان نیرد کارکنان نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز و هپکوی اراک، با خواست هایی در چارچوب دولتی و شورایی کردن همزمان یکان های اقتصادی در کنار دیگر خواست های صنفی، و نیز رزم آموزگاران و دانشجویان با درخواست هایی در زمینه ی آموزش رایگان دبستانی-دبیرستانی-دانشگاهی، می توانند راهنمایی باشند برای پرستاران پیکارگر کشورمان

    برای پایان دادن به بهره کشی بیدادگرانه ای که شمار فراوانی از کارگران و مزدبگیران را به ناداری و تنگنای بیشتر کشانده است، بجاست که پرستاران رزمنده، خواست دولتی و شوزایی کردن "بیمارستان ها و کانون های درمانی" را در کنار درخواست "درمان رایگان" یا بسیار ارزان همگانی، هم چون کارگران، در کانون کار خود – در کنار دیگر خواست های صنفی - گنجانند و بدین گونه نه تنها از پشتیبانی جدی تر همکاران؛ بلکه از حمایت عملی کارگران، آموزگاران، دانشجویان و نیز همه ی لایه های پایینی و میانی شهری-روستایی برخوردار گردند. این دگردیسی، زمینه را برای اعتصاب های همزمان و سراسری کارگران و آموزگاران و پرستاران و دانشجویان، که خواست های "نود و نه درصدی ها" را نمایندگی می کنند، بسابیشتر فراهم می سازد

    از آن جا که شمار فراوانی از پرستاران و کارکنان بخش درمانی را زنان تشکیل می دهند، این رویکرد که در چارچوب پیاده سازی بی کم و کاست اصل چهل و چهار قانون اساسی بوده و به نوشته ی روزنامه های ولایی با "عمومی" شدن درخواست آن، "امنیت نظام" (بخوان امنیت چپاولگران) به خطر افتاده است، هم چنین پیکاری خواهد بود برای پایان دادن به "توسری ها و روسری ها وقیحانه ای" که دزدان رنگانگ ولایی زورمندانه و قلدرمنشانه به شیرزنان سرزمین مان تحمیل کرده اند

    آیا زنان رزمنده ای که درشمال ایران نخستین بار درفش پیکار "نسوان" را برافراشتند و دوشادوش مردان برای شورایی کردن نهادهای اقتصادی-اجتماعی در انقلاب گیلان دادگرانه رزمیدند، می توانند این بار نیز پرچم پیکار زنان را بلند برافرازند تا "جنوب شورایی" با "شمال شورایی" درهم آمیزد و ایرانی پربار و پرداد و آباد و دمکرات پس از صد سال نبرد دشوار و پرکشتار با "استعمار و استبداد"، زاده شود

    دزد یک خربزه اندر سر دار، دزد صد قریه جناب سردار

    در کوران اعتصاب کارگران صنایع فولاد اهواز و هفت تپه نوشته هایی در میان کارگران منتشر گردید و به اقدامات تفرقه انگیز پاره ای از نمایندگان کارگری به شدت برخورد شد. در این نوشتارها از جمله آمده بود: آنهایی که پایان تجمعات را اعلام کردند نماینده ی ما نیستند ... آقای نماینده کارگر که با نماینده مجلس همدل شدی! آقای نماینده کارگر که با مجلس خبرگان همدل شدی! آقای نماینده کارگر که با سپاه همدل شدی! شما دارید اشتباه میروید. شما فقط باید از مطالبات کارگر گرسنه ی هفت تپه دفاع کنید ... مگر ما تجمع کرده ایم که درباره سردار سلیمانی اظهار نظر کنیم؟ چه کسی گفته بنر هفت تپه عکس سردار سلیمانی است؟ بنر هفت تپه، "خود ما هستیم" ... همکاران با خانواده بیایید. بسیج دانشجویی و نماینده مجلس برای کاسبی جریانات خودشان می آیند. لطفا نیایید. ما تجمع صنفی داریم نه تجمع که شما با رقبای سیاسی خودتان تسویه حساب کنید

    و این هم پاسخی از چکامه سرای مردمی "افراشته" به دزدان ولایی و سرداران سرسپرده ی "ولی فقیه". ولی یا خلیفه ای که "فرمان" سال هشتاد و چهار او پس از جاسازی احمدی نژاد، همانا "اصلاحیه" اش پیرامون اصل چهل و چهار، به جریان خصوصی سازی یکان های اقتصادی شتابی بیشتر داد. مسئول اصلی لگدمال کردن اصل چهل و چهار قانون اساسی که برآیند صد سال نبرد مردم ماست، ولی فقیه است. سروده ای رو به دزدان رنگارنگ در خلافت خون و خرافه و نفت

    ای شغال تنه گنده خپله

    دیدی افتاد دمت لای تله

    خوب، بدجنسِ جد اندر جد دزد

    کار ناکرده چه می خواهی مزد

    بی شرافت، به کدام استحقاق

    می کنی خربزه ها را قاچاق

    آخر ای بی هنر و بی همه چیز

    که تو را کرده عزیز جالیز

    نیمه شب بهر چه آیی پابوس

    دزد دزدانه بَری مرغ و خروس

    مرغ بی وقت مگر چیزی خواند

    که تناول بنماید آخوند

    سیدی، عامی، تا خمس و زکات

    به تو تقدیم نمایم، بد ذات

    متولی دهات مایی

    یا شفا یافته ی آقایی

    یا که هستی گل و مولا درویش

    سر خرمن طلبی حصه ی خویش

    دزد یک جوجه خروس حلق آویز

    دزد ده دهکده آقا و عزیز

    دزد یک خربزه اندر سر دار

    دزد صد قریه جناب سردار

      click

    click

    از گفته های یکی از کارگران: سیستم کنونی برده داری است، اداره کارخانه را خودمان به دست می گیریم

    سخنان او را بشنوید و از آن بیاموزید. آموزنده است نه تنها برای همه ی کارگران و مزدبگیران، بلکه برای سندیکالیست ها و کنشگرهای کارگری به راستـــــــــــی هواخواه تهی دستان. کارگران و مزدبگیران از هم اکنون می بایست مرزهای قرمز "اقتصادی" خود را درشت درنگارند و ناراستان و فریبکاران و نادانان و مزدوران را از رده های خود برانند. نباید گذاشت که آنان به جنبش بالنده و پیشتاز کنونی کارگری هم چون گذشته و "در لباس دوست" از پشت خنجر بزنند. جنبش دادخواهانه و مردمی می بایست از هم اکنون با رفرمیست ها و ناسیونالیست ها و شوینیست ها نیز، زیر هر نامی یا سازمانی، به روشنی مرزبندی کند. رنجبران رزمنده ی چارسوی سپهر تنها می توانند دستادست و پشتاپشت بر الیگارش های میلیاردر و هنوز توانمند جهان چیره شوند

    سخنان او را بشنوید

    https://www.youtube.com/watch?v=n7Wb07UbwZU

    چندی پیش ویدئوی سخنان یکی از کارگران در تجمع کارکنان معترض هفتتپه در فضای مجازی دست به دست شد. او در یکی از این ویدئوها می گفت مدیران شرکت تنها به دنبال دریافت سند ملکی برای زمینهای هفت تپه هستند و در بخش دیگری از سخنانش تأکید میکرد اداره این شرکت باید به خود کارگران هفت  تپه سپرده شود. او که پس از این تجمع و در مسیر بازگشت به خانه مورد حمله افراد ناشناس!!! (بخوان: دزدان ولایی) قرار گرفت، در گفتگو با یکی از روزنامه های ایران میگوید: من یکی از کارگران شرکت هفتتپه هستم که در جمع کارگرانی که به وضعشان اعتراض دارند، صحبتهایی کردم که حرف دل کارگران بود. حدود ساعت پنج بعدازظهر با اتوبوس سرویس به سمت خانه هایمان حرکت کردیم. من در میان راه باید پیاده می شدم. وقتی از ماشین پیاده شدم، ناگهان دو خودرو در نزدیکی ام توقف کردند و یکی از سرنشینان که صورتش را پوشانده بود، با قمه به من حمله کرد. ضربه قمه بازوی دستم را شکافت. من گیج شده بودم و فقط صدای جیغ زدن زنان عابر را می شنیدم که دیدم سرنشینان دیگر هم پیاده شده اند و با تفنگ و قمه به سمتم می آیند. به سمت خیابان دویدم تا به مغازه داران و همسایه ها پناه ببرم. مهاجمان از پشت به سمتم سنگ پرت می کردند اما وقتی همسایه ها صدای فریادم را شنیدند و از مغازه ها و خانه ها بیرون آمدند، مهاجمان بعد از شلیک تیر هوایی از محل فرار کردند. پلاک ماشین هایشان را با گِل پوشانده بودند و نفهمیدیم چه کسانی هستند. مردم من را به بیمارستان رساندند. شانس آوردم که کاپشن پوشیده بودم و ضربه قمه به استخوانم نرسیده بود. پس از آن کارگران معترض در هفت تپه این بار در اعتراض به حمله صورت گرفته به همکارشان تجمع کردند تا مشخص شود این افراد با دستور چه کسی (بخوان: کدام یک از دزدان ولایی) به این کارگر هجوم آورده اند

    برای ژرفش جنبش و گذر از خلافت خون و خرافه و نفت

    درود بی کران به پیکارگران جنبش مردمی سال نود و شش

    جنبش مردمی و فراگیر کشورمان در سال نود و شش بخشی است جدایی ناپذیر از جنبش جهانی «نود و نه درصدی ها» در ستیز با سامانه ی بیداگرانه و بهره کشانه ی ساخته و پرداخته ی «یک درصدی ها». «هشدار قرمز» دبیر کل سازمان ملل متحد در آغاز سال دو هزار و هیجده میلادی درباره بالاگیری روزافزون ستیزهای طبقاتی برآمده از طولانی ترین بحران غیرقابل حل تاریخ سرمایه داری، اعترافی است به رشد فزاینده ی خیزش های توده ای، هم در کشورهای پیشرفته و هم در کشورهای واپس مانده. تنش آفرینی ها، نظامی گری ها ، امنیتی کردن ها، خصوصی سازی ها و ریاضت های اقتصادی بسابیشتر، کوششی اند برای «عبور» از این بحران خانمانسوز ساختاری، با بهره گیری از پلیدترین و خون بارترین ابزارها. جنبش مردمی کشورمان را هر چه بیشتر با خیزش «نود و نه درصدی های» جهان همراه و همبسته کنیم، و برای پیوستن بسیار حساب شده و هشیارانه ی کارگران و مزدبگیران به نافرمانی های مدنی برنامه ریزیم. به منظور ژرفش جنبش توده ای و پرهیز از بازخوانی اشتباه های چهار خیزش بزرگ صد سال گذشته – از انقلاب مشروطه و جنبش ملی شدن نفت گرفته تا انقلاب بهمن و خیزش هشتاد و هشت – پیشنهادهای پیشین هنرمندان و نویسندگان برای «گذار کم هزینه» از خلافت خون و خرافه و نفت را در زیر آورده ایم که امیدواریم به پیکارگران دادخواه و دلاور و هشیوار جنبش مردمی سال و نود شش یاری رسانند

    اگر خیزش هشتاد و هشت آغازی بود برای بهــــــــــار خــــــــــاوری – که رسانه های جهانی نادرست بهار عربی خوانندش -، باشد که جنبش نود و شش در دنباله ی ژرفایافته ی آن، با همه ی دشواری ها و نشیب و فرازهایش، رستاخیزی گردد برای بهــــــــــار جهانــــــــــی ای اکنده از برابری و برادری اقتصادی-اجتماعی-سیاسی-فرهنگی در چارگوشه ی گیتی. ما هموطنان برون مرز را به پشتیبانی از پویش فرودستان در درون مرز، و بیش از آن، به پشتیبانی از جنبش «نود و نه در صدی ها» در کشورهای محل سکونتشان فرامی خوانیم: چه چیرگی همه سویه ی توده های درد و کار و پیکار بر ریزه خواران شرکت های فراملی در کشورهای واپس مانده، بدون نشان گرفتن کمپلکس های نظامی-صنعتی و برجسته ترین گلوگاه های مالی-اقتصادی «یک درصدی ها» در متروپل ها، بسیار دشخوارتر و پرسنگلاخ تر و خون بارتر خواهد بود

    برای پیوستن بسیار حساب شده و هشیارانه ی کارگران و مزدبگیران به نافرمانی های مدنی برنامه ریزیم

    همسانی رویکردهای بنیادگرایان ریزه خوار ایران و عربستان و ترکیه برای تثبیت موقعیت اقتصادی خود و «سرمایه گذاران خارجی» در برجسته ترین کانون انرژی جهان از راه سرکوب بیشتر در درون و تنش آفرینی فزونتر در برون، آن هم با ترفندهای گوناگون زراندوزان داخلی و پشتیبانی های جوراجور مال انبانان خارجی، شگفت انگیز است. نگریستنی اینکه، همتایان و همراهان بنیادگرایان در کشورهای پیشرفته ی صنعتی در کوران بحران ژرف و درازگاه اقتصادی که از پایان آن هیچ گونه نشانی نیست نیز، به بهانه ی «مبارزه با تروریسم» خودساخته – نامزد جمهوری خواهان در انتخابات کنونی امریکا اعتراف نمود که دولت آن کشور در پیدایی گروه هایی چون «داعش» نقش داشته است -، از یک سو کنترل های امنیتی-پلیسی-نظامی علیه شهروندان و نهادهای مردمی را ابعادی فاجعه آمیز می دهند، و از دیگرسو شرایط را برای آسان تر نمودن «سرمایه گذاری های خارجی متقابل» به بهای یورش بیشتر به دستاوردهای جنبش کارگران و مزدبگبران بیش از پیش فراهم می سازند. رویکردهای گستاخانه تر و ددمنشانه تر زراندوزان جهانی-منطقه ای بیانگر فروکاستن روزافزون پایگاه اجتماعی «یک درصدی ها» است و نه توانایی آنان، آن هم همزمان با بالاگرفتن نفوذ اجتماعی «نود و نه درصدی ها» در چارسوی سپهر. در کوران  بحران ژرف اقتصادی که با بحران آغاز سده ی بیست میلادی همسانی هایی دارد، سخن بر سر آن است که آیا این بار «پایینی ها» با بهره گیری از آزمون های سده های پیشین و استفاده از همه ی امکان های نوین پیکار اجتماعی می توانند «بالایی ها» که جهان را به پرتگاه های خون بار سده ی بیست میلادی نزدیک می کنند، همزمان و در چهار گوشه گیتی به چالشی سترگ و تاریخی بکشند، و یا بیدادگران و بهره کشان اند برنده ی این نبرد تاریخی

    برای «گذار کم هزینه» از بنيادگرايان

    در آن چه به پیکار مردم مان در این نبرد جهانی باز می گردد، ما در بیانیه ها و پیام های پیشین پیشنهادهای روشنی در دسترس رزمندگان درون مرز نهاده ایم. در این برش زمانی برای «گذر کم هزینه» از «نظام»، راهکارهای زیرین را پیش می نهیم که آرزومندیم در عمل بهبود و تکمیل شوند، و به تدریج و حساب شده به کار آیند

    یکم: در هر یکان اقتصادی-آموزشی تشکیل دست کم یک کمیته ی مخفی اعتصاب و کوشش برای بهره گیری از «همه ی ابتکارات نوین جنبش در سراسر کشور» برای سازماندهی اعتراض ها و اعتصاب ها

    دوم: در همه ی یکان های بزرگ اقتصادی که بر پایه ی اصل چهل و چهار قانون اساسی می بایست ملی-مردمی اداره شوند، تدارک حساب شده  و گام به گام شوراهای کارگران و مزدبگیران برای کنترل امور و جابجایی مالکیت ها، با بهره گیری از «واپسین آزمون های کامیاب» در شماری از کارخانه ها

    سوم: در همه ی یکان های اقتصادی که پس از «خودی سازی ها»، به تعطیلی و اخراج کارگران یا فشار روزافزون به مزدبگیران روی آورده اند، تدارک حساب شده و گام به گام شوراهای کارگران و مزدبگیران برای کنترل امور و جابجایی مالکیت ها

    چهارم: در همه ی یکان های اقتصادی که توسط «سرمایه گذاران خارجی» و دستیاران داخلی منافع کارگران و مزدبگیران و دارایی های ملی به یغما رفته است، سازماندهی اعتراض ها و اعتصاب ها و تدارک حساب شده و گام به گام شوراهای کارگران و مزدبگیران برای کنترل امور و جابجایی مالکیت ها، هم چون شماری از کشورهای امریکای لاتین

    پنجم: کوشش برای سازماندهی سراسری این رویکردها از راه همکاری همه سویه ی «کنشگران یکان های اقتصادی»، و نیز «نهادهای کارگری» ای که به راستی به آرمان های «پایینی ها» باورمندند، در پندار و گفتار و «کردار» به اصل چهل و چهار قانون اساسی که برآیند صد سال نبرد خون بار مردم ماست پایبندند، و اصول بنیادین اعلامیه جهانی حقوق بشر را به رسمیت می شناسند

    ششم: زمینه سازی برای فرارویاندن این سازمان سراسری «کنشگران یکان های اقتصادی و نهادهای کارگری-مردمی»، به یک «آلترناتیو سیاسی» برای در دست گرفتن اداره ی امور سیاسی-اجتماعی-اقتصادی و گذر از «خلافت خون و خرافه و نفت»، آن هم با هزینه ی کم و بی دخالت بیگانگان و دست پروردگان آنان

    هفتم: کوشش برای جذب بسیجیان، پاسداران، ارتشیان و دیوانیان مردمی که خود از مزدبگیران اند، با بهره گیری از تجربیات خیزش هشتاد و هشت، و نیز «واپسین آزمون های کامیاب» در شماری از یکان های اقتصادی 

    در همین پیوند

    لیستی از یکان های اقتصادی دزدیده شده که می بایست در کوران جنبش بی درنگ مصادره شوند

    click

    ?????? ??? ? ?? ????? ?????? ?? ?? ?? ??? ????? - ?????? ?? ?? ?????? ? ?????? ????

    +++++++++++

    click

    جنبش کارگران و مزدبگیران را همبسته تر و گسترده تر سازیم

    به رزمندگان درون مرز

    clickنباید گذاشت زراندوزان برون و درون مرزی، زورمــــــــــــــــــدارانه کشورمان را به آینده فروشی اندوخته های نفتی-گازی-معدنی، یا به جنگ ها و درگیری های خانمانسوز بکشانند

    با موضع گیری های تازه ی سوداگران جهانی-منطقه ای، وظیفه ی نیروهای ملی و مردمی ایران برای واپس راندن ریزه خواران ولایی و پیاده سازی آرمان های مردمی انقلاب بهمن اهمیت عاجل تری می یابد. نباید گذاشت زراندوزان برون و درون مرزی، زورمــــــــــــــــــدارانه کشورمان را به آینده فروشی اندوخته های نفتی-گازی-معدنی، یا به جنگ ها و درگیری های خانمانسوز بکشانند. همان گونه که بارها یادآورده ایم، درگیری ها بر سر «سهم بیشتر» از انباشته ها و دارایی های کشورهای منطقه، میان زراندوزانی که ناتوانند در چیرگی بر بحران ژرف اقتصاد «درونی»، به شدت ادامه دارد: در یک سو «کنسرن های نفتی-نظامی-مالی» جهانی جای گرفته اند، و در دیگرسو «سهم خواهان بزرگ» (هم چون ایران و ترکیه و عربستان و اسراییل) و «سهم خواهان کوچک» (تیول دارانی با اسم رمز «کرد» و «شیعه» و «سنی») منطقه ای. این «سهم خواهی ها» هم همراهند با سرکوب آشکار و ناآشکار اعتراضات «پایینی ها»، و هم همزمانند با پیاده سازی سیاست «تفرقه بیانداز و حکومت کن». جنبش کارگران و مزدبگیران را همبسته تر و گسترده تر سازیم و برای نبردهای سخت با پیاده کنندگان سیاست های استعماری در ایران و منطقه تدارک کاراتر بینیم

    از بازخوانی اشتباه های گذشته بپرهیزیم

    به رزمندگان درون مرز: به سوی نافرمانی مدنی و سازماندهی توده ای

    clickگذشته از آن که آیا در کوران انتخابات کنونی ریاست جمهوری امکانی برای نافرمانی های مدنی گسترده فراهم گردد یا نه – که بنا بر نشریه «رسالت» نشانه هایی از امکان بروز آن در دست است - و گذشته از آن که کدام یک از ولایت تباران به پیاده سازی سیاست های مردم ستیز و از پیش «اجماع» شده با «مستکبرین» بپردازد، نیروهای «راستین» ملی-مردمی از هم اکنون می بایست برای نبردهای سخت در پیش نیرو بسیجند، چرا که با ژرفش بحران و فرازش جنبش، دگرگونی هایی نه تنها در رده های «بالایی»، بلکه در صف های «پایینی» به زیان یا سود توده های درد و کار و پیکار صورت خواهد گرفت. این جابجایی ها از هم اکنون قابل مشاهده است

    در ماه های گذشته با بالا گرفتن اعتراض ها و اعتصاب ها در یکان های اقتصادی-آموزشی و طرح خواست های روشن تر و مردمی تر به سود «پایینی ها»، بخش چشمگیری از «اپوزیسیون» درون و برون مرز در کوران انتخابات – و خاصه در هفته ی پیش از انتخابات - ماهیت واقعی خود را آشکارتر نموده، به راست بیشتر غلتیده، و با ولاییان و «مستکبران» به «اجماع»  نهان و نانهان نزدیک تری رسیده است. این دگردیسی را می توان به فال نیک گرفت، چرا که بنا بر آزمون های صد سال گذشته، از انقلاب مشروطه تا جنبش ملی شدن نفت گرفته تا انقلاب بهمن و خیزش هشتاد و هشت، «درست» همین بخش از «اپوزیستون» بوده که همواره نقش تعیین کننده ای در به بن بست رساندن و به شکست کشاندن جنبش های مردمی بازی نموده است. این «سیاستمداران»، دانسته و گاها نادانسته، زمینه ی چیرگی استعمارگران بر دارایی های مان را هموار کرده، اقتصاد انگلی-واردتی و تک محصولی-نفتی را بر کشورمان تحمیل نموده، و پهنه را «از درون جنبش» برای سرکوب ها و کشتارها و تاراج ها فراهم ساخته اند

    ما در این زمان همه ی رزمندگان درون مرز را به هوشیاری بیشتر در «گزینش یاران و همراهان سیاسی» برای نبردهای سرنوشت ساز آینده، و نیز کوشش افزون تر برای گردآوری نیرو خاصه در یکان های اقتصادی-آموزشی بر گرد خواست های به راستی در خدمت توده ها فرامی خوانیم، توده هایی که بدون آنان – بویژه کارگران و مزدبگبران –نمی توان بر «خلافت خون و خرافه و نفت» نقطه ی پایان نهاد. از همین امروز مرزها و خط های سرخ «پایینی ها» را درشتــــــــــــر درنگاریم و از خواست های بر حقمان سر سورنی واپس ننشینیم، چه دشمنان ناآشکار و آشکار درون و برون مرزی مان بسیار پرترفندند و شکاف انداز

    کارگران و مزدبگیران و پیکارگران

    از بازخوانی اشتباه های گذشته می توان پرهیز نمود و با هشیاری بسیار بر گرد خواست های به راستی مردمی، متحد شد و نیرو بسیجید. پیشنهاد ما برای گردآوری نیرو در این مرحله از پیکار، پیرامون خواست هایی است چون: پایان دادن به حراج سرمایه های ملی و پیاده سازی «بی کم و کاست» اصل چهل و چهار قانون اساسی، باطل نمودن بی درنگ تفاهم نامه های نفتی-گازی-پتروشیمی «چهل-پنجاه ساله» با کنسرن های جهانی و رسیدگی به آنان از سوی نهادهای «به راستی!!!» ملی-مردمی-دمکراتیک، قطع تعرضات روزافزون به کارگران و مزدبگیران برای جذب «سرمایه گذاری خارجی»، آزادی همه ی زندانیان سیاسی، فرونشاندن بی درنگ موج سرکوب کنشگران کارگری و فعالین-توده ای، لغو نظارت استصوابی و حکم حکومتی، و جلوگیری از دخالت نیروهای امنیتی-سرکوبگر در پیکرگیری نهادهای دمکراتیک و بالنده ی مردمی

    این پیام را با اشاره به تفاهم نامه های استعماری کپی شده از قراردادهای نفتی عراق اشغالی، که بنا به گزارش رسانه های ولایی، نخستین آنان «پس از انتخایات ریاست جمهوری» نهایی خواهد شد - چرا که بر سر آن همه ی ولاییان به «اجماع» رسیده اند -، به پایان می بریم. فریادهای محمد مصدق در پیوند با بسته شدن پیمان نامه ی نفتی رضاشاهی، فریادی است رسا از زبان مردمان رو به «وطن فروشان» پادشاهی-پرستشگاهی فرمانروا بر سرزمین پرگنج مان، در صد سال گذشته

    مادر دهر، خائنی نظیر امضا کننده ی این قرارداد (افزوده ی ما: امضا کننده ی این گونه قراردادها)، نزاده است

    با درودهای بی کران به کارگران و پیکارگران درون مرز که

    علیرغم شرایط بسیار سخت امنیتی-نظامی

    علیرغم سرکوب ها و کشتارهای پی در پی

    علیرغم جو وحشت و مرگ

    بی گسست حماسه می آفرینند

     

    کمپین هنرمندان و نویسندگان و کنشگران حقوق بشر

    پیام سی و نهم به یاران و رزمندگان درون مرز، اردیبهشت ماه نود و شش

     

    یادداشت های پیام

    یکم: پس از انتخابات ریاست جمهوری، چه رویدادهای «بزرگ و تاریخی» در پیش اند

    دوم: پیرامون سیاست های استعماری، از آن میان «اصل مشارکت»، بنگرید به لینک زیر

    سوم: ییشنهادهای هنرمندان و نویسندگان به رزمندگان درون مرز برای سازماندهی ناخرسندی ها به قرار زیرند

    اعتصاب های گسترده در شماری از کشورهای نفت خیز و نقش سنگین کارگران و کارکنان نفت در آنان، می تواند در ایران و دیگر کشورهای منطقه نیز بسیار حساب شده بازخوانده شود، و چون جنبش ملی شدن نفت در سال سی و دو، و انقلاب بهمن در سال پنجاه و هفت، پیمان نامه های بیدادگرانه ی نهان و نانهان، نو و کهنه ی کنسرن ها را برباد دهد. کوبه ی کاری و پایانی را، جنبش کارگری و به ویژه اعتصاب بزرگ کارکنان نفت بر رژیم ساواک زده ی شاه فروآورد، و به گمان بسیار، پتک کوبنده بر رژیم ولایی را نیز آنان فروخواهند آورد. این است آن «بمب» واقعی که در کشورهای نفت خیز به تیک تاک نشسته است

    بيانيه گفتمان هاي مطالبه محور در خيزش هشتاد و هشت

    چه رویدادهای «بزرگ و تاریخی» در پیش اند

    پیام به رزمندگان درون مرز

    در آستانه ی انتخابات و زمینه چینی برای جاسازی یا جایگزینی رییس جمهوری «ولایت تبارتر»، رویکردهای سیاسی نه تنها به ابزاری برای داغ کردن تنور انتخاباتی «بالایی» ها بدل می شوند، بلکه زمینه ای فراهم می سازند برای بالا گرفتن جنبش اجتماعی «پایینی» ها»

    بجاست که در این دوره کوشش پیگیر و خستگی ناپذیر کنشگران مردمی در بخش های گوناگون کارگری، آموزشی، زنان، جوانان، محیط زیست و غیره، صد چندان گردد، تا همزمان با افشای نظام سرتاسر فاسد ولایی، زمینه برای جذب نیروهای تازه و رزمنده به کمیته های اعتصاب و نیز به سندیکاها و انجمن ها و نهادهای مردمی بیش از پیش فراهم شود، و برای اعتصاب ها و اعتراض های سرنوشت ساز آینده سازماندهی بهتری صورت گیرد: راه یابی موثرتر، سامان دهی بهتر، روشنگری گسترده تر، آموزش رسانی ژرف تر، جهت دهی درست تر، راه بری هدفمندتر، دلاورپروری آگاهانه تر، دشمن ستیزی قاطعانه تر و بردباری انقلابی تر با بهره گیری از همه ی آزمون های کامیاب و شیوه های کارای پیکار در ایران و جهان برای گذر از «خلافت خون و خرافه و نفت» در سرزمین دیرپای مان، و نیز رهایی خاورزمین از خواری تاریخی برخاسته از ریزه خواری واپس گرایان ساخته و پرداخته ی استعمار

    در این راستا نبرد همه سویه و مبتکرانه با بلندگوهای «سازشکار یا اپوریسیون ساز» خارجی نیز، که در کوران بحران بزرگ اقتصاد جهانی چشم به راه پیمان نامه های نجومی کنسرن ها برای چنگ انداختن چندین دهه ای بر انباشته های نفتی-گازی-معدنی کشورمان هستند، از اهمیت فراوانی برخوردار است. برای نمونه، بي بي سي ای که در مرگ «سردار» سازشکاری و بانفوذترین بنگاهدار قدرت در «نظام» ولایی، رفسنجاني، سه روز «عزا» گرفته بود، بی گمان در کارزارهای سیاسی پیش رو «معرکه» های تازه ای خواهد گرفت تا زمینه ی سیاسی را برای داد و ستدهای استعماری فراهم تر سازد. شماری از آزمون های پیشین نشان می دهند که رسانه های کورسوی ولاییان، به تنهایی توانایی روشن کردن تارخیمه ی انتخاباتی شعبده بازان بنیادگرا را ندارند

    گستاخی های «بزرگ و تاریخی» را می توان و باید پاسخ داد

    با افزایش چشمگیر صادرات نفت و صدور بیشتر فراورده های نفتی-گازی-معدنی در سال گذشته که ولاییان میلیاردر را به دلارهای تازه رساند، سال نو را «ولی فقیه» با قدردانی از «وزیر نفت مفت» (برگرفته از رسانه های درون مرز) آغاز کرد و رسانه های ایران با اشاره به «اجماع» ولایی، از بسته شدن زودهنگام پیمان نامه های نوین نفتی و در پیش بودن رویدادهای «بزرگ و تاریخی» گزارش دادند. رویدادهای «بزرگ و تاریخی» اسم رمزی است برای بازگشت به دوران پیش از ملی شدن نفت، حراج بیشتر دارایی های ملی، لگدمالی لگام گسیخته تر اصل چهل و چهار قانون اساسی، دنبال گیری اقتصاد انگلی-وارداتی و تک محصولی-نفتی پیشین با نظارت مستقیم «رهبر معظم»، آن هم با هدف تامین منافع نوکیسه ها و کهنه کیسه های داخلی، و خاصه سرمایه گذارهای خارجی. نگریستنی اینکه، همه ی آزمون های کشورهای رو به رشد، از آن میان رویکردهای دهه ی هفتاد میلادی در آسیا و امریکای لاتین و افریقا نشان داده اند که بدون «ملی» کردن موادخام و معدنی، و پیاده سازی اقتصادی «مردمی-دولتی» (و در ایران، اجرای «بی کم و کاست» اصل چهل و چهار قانون اساسی) نمی توان بر گستاخی های استعماری نقطه ی پایان نهاد

    گفته های تازه ی رایزنان اقتصادی «نظام»، وزیر پیشین و کنونی نفت، سران اتاق ها و نهادهای گوناگون به روشنی آشکار می کنند که ولاییان نه می خواهند و نه می توانند زمینه ی رشد شتابان و پایدار اقتصادی و رهایی کشورمان از خام فروشی های استعماری را فراهم سازند. بنا به اعتراف «پارلمان بخش خصوصی» یا اتاق انگلی بازار، برجام اقتصادی چیزی نبوده است جز «برجام نفتی»، و «رشد» اقتصادی برای «بالایی ها» تنها وابسته بوده است به افزایش بهره برداری و فروش نفت و فراورده های نفتی-گازی. نگران کننده اینکه، در آشفته-بازار کنونی و خاصه پس از کودتای پنهان کانون های بازاری-روحانی-سپاهی-مالی در سال هشتاد و چهار به رهبری «ولی فقیه» و جاسازی احمدی نژاد («پینوشه ی ریشدار» و پیاده کننده ی شیلی وار سیاست های اقتصادی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و شرکت های فراملی)، نقش و جایگاه نهادهای بنیادگرا و انگلی-وارداتی در ساختار اجتماعی-اقتصادی بی گسست فزونی یافته است. بنیادها و خیریه ها و شرکت ها و انحصارهای نو و کهنه ی روبنده ی «مال» و گسترنده ی «خرافه» با نام های گوناگون، بازوی توانمندتری شده اند هم در خدمت اشرافیت روحانی-سپاهی و آریستوکراسی بازرگانی-مالی، و هم در خدمت بلندپایگان سرمایه سالار خارجی

    بر پایه اسناد تازه انتشار یافته در برون مرز، در پشت بنیادگرایان و خرافه پراکنان و تیول داران ریزه خوار ایران و منطقه، علیرغم همه ی هیاهوها، کنسرن های نفتی-نظامی-مالی جهانی و سازمان های اطلاعاتی امریکایی-اروپایی پنهانند. در ایران خلافت زده ی ما نیز، بنا بر رسانه های برون و درون مرزی، شرکت های فراملی چرکین-پیشینه ای چون شل و بریتیش پترولیوم و توتال و باسف، برجسته ترین کانون های نفتی-گازی کشورمان را – هم چون عراق مستعمره و اشغال شده - برای «چندین دهه» به چنگ آورده اند، یا برای به چنگ آوردن شان خیز برداشته اند

    «بهره» ی مواد خام در دل خاک، افزون است از «بهره» ی بهره برداری آن

    واپس ماندگی های اجتماعی-اقتصادی و بن بست های تاریخی-فرهنگی پیامد این گونه سیاست های استعماری، زمینه ای فراهم می سازد برای سودهای کلان و بادآورده ی شرکت های فراملی، انباشت کلان تر سرمایه در متروپل ها، انقلاب های نوین صنعتی در کشورهای پیشرفته، تحمیل تقسیم کار بیداگرانه ی جهانی، خرید مواد خام ارزان در برابر فروش کالای گران، واگذاری ناگزیر ذخایر ملی به انبان دوزان خارجی، کنترل روزافزون بازارها و کانون های مالی داخلی، جلوگیری از انباشت کلان سرمایه در کشورهای رشدیابنده، و واداشتن آن ها به دنبال گیری خام فروشی های نهان و نانهان

    بنیادگرایان ایران هم چون دیگر واپس گرایان کشورهای نفت خیز، همواره بر سر پذیرش این تقسیم کار جهانی - حتی در تازه ترین رایزنی مجلس - به «اجماع» رسیده اند. داده های رسانه های ولایی و نیز گزارش های «اقتصاد مقاومتی» انباشته اند از «خبرهای خوش» پیرامون بخش های نفتی و گازی و معدنی،  و کوشش برای هزینه کردن دلارهای وابسته به مواد خام در بازارهای انگلی-وارداتی آینده ی کشور. یه دیگر سخن، از برنامه ریزی برای انباشت صدها و بلکه هزارها میلیارد دلاری برای تدارک انقلاب چهارم صنعتی، رشد شتابان و پایدار در بخش ها و یکان های کلیدی و آینده دار، صنایع مادر، صنایع ماشین سازی، بخش های پژوهشی، و نیز کارزایی ارزش افزا و نه واسطه گری انگلی، هیچ گونه نشانی نیست. زیان سالانه ی ماندگاری این نظام قرون وسطایی و سرتاسر فاسد، بنا به گفته ی سرکردگان «نظام»، تنــــــــــها در چهار زمینه ی توریسم و ترانزیت و فرارمغزها و واردات قاچاق چیزی است در مرز هشتاد میلیارد دلار. بساط این فسادخانه ی «بالایی ها» و دردخانه ی «پایینی ها» را می توان و باید در نخستین بزنگاه برچیدد. فریاد مردم مان از زبان رییس پیشین دانشگاه تهران رو به خلیفه، امروز نیز طنین انداز است: «خاضعانه استعفا» دهید

    در این میانه، ارزیابی وزیر نفت پیشین یکی از کشورهای نفت خیز، می تواند راهنمایی باشد برای «پایینی ها» در نبرد با اقتصاد «گرگ» پرور و توده ستیز کنونی: «بهره» ی مواد خام در دل خاک، افزون است از «بهره» ی بهره برداری از آن به دست سروران خارجی و سربزیران داخلی. «نفرین نفت» در کردستان عراق که می تواند پیامدهای بسیار شومی برای باختر آسیا به همراه داشته باشد، واپسین آزمون در اثبات درستی این دیدگاه در عصر استعمار است (پیرامون سیاست های استعماری در کشورهای نفت خیز، از آن میان «اصل مشارکت»، بنگرید به لینک پایان نوشتار): یادداشت یکم

    چشم پوشی تا آخرین حد ممکن از بهره برداری و «بهره» ی مواد خام– که سهم بزرگ آن به جیب شرکت های فراملی و میلیاردرهای چهار گوشه ی گیتی می ریزد - ، همزمان با «ملی و مردمی» کردن این انباشته ها و دارایی ها، ضربه ی سهمناکی وارد می کند بر «یک درصدی» های جهان، که علیرغم تنش آفرینی «ترمز بریده» های دست پروردشان در چارسوی سپهر، در هراسند از خیزش «نود و نه درصدی» ها در کشورهای پیشرفته و واپس مانده، و ناتوانند در چیرگی بر طولانی ترین بحران اقتصادی در تاریخ سرمایه داری

    بیهوده نیست که نشریه دست راستی آلمانی اشپیگل با نگرش به روی کارآمدن «خونتای نظامی» در امریکا، به «خطر» به «پایان رسیدن دوران بورژوازی» – هم چون پایان یافتن دوران برده داری و فئودالیسم – اشاره می کند. برای مثال در آلمان، بزرگترین اقتصاد در بازار مشترک اروپا، هر روز شمار بیشتری از مردم جسورانه تر می پرسند، چرا صد و سی خانواده ی میلیارد بهره کش و با گذشته ای تیره و تار، به عنوان سهام دار بزرگ یا مالک کنسرن ها و بانک ها برجسته ترین گلوگاه های اقتصادی را در دست گرفته و سود های نجومی و بادآورد به جیب زده اند و می زنند (نمونه:  یک خانواده میلیارد آلمانی در فاصله ی کوتاهی، «روزانــــــــه» چهار میلیون یورو داراتر شد و سرمایه اش را با بهره گیری از «هر ابزاری»، از آن میان، نابودی بازار کار در کشورهای خاور و جنوب اروپا، از چهار میلیارد یورو به سی و دو میلیارد یورو رساند)، در حالی که از هر پنج کودک در این کشور، یک کودک در ناداری و تنگ دستی زیسته است و می زید. وضع در دیگر کشورهای پیشرفته ی صنعتی نیز همین گون است، یا هم چون امریکا حتی بدتر از آن

    نمی توان چشم به راه شگفتی «انتخاباتی» و «اقتصاد مقاومتی» بود

    در کوران شعبده بازی انتخاباتی نیز، علیرغم همه ی سنگ اندازی ها، می توان و باید رویکردهای بهره کشان ولایی و اربابان برون مرزی شان را دلاورانه اما هشیارانه برملا ساخت، و همزمان، با تلاش خستــــــــــگی ناپذیر و بــــــــــردباری انقلابی و امیــــــــــدواری تاریخی نیروهای تازه بسیجید و اعتراض های اجتماعی را از «پایین» و پیشاپیش توده ها، بسیار مبتــــــــــکرانه سامان داد: بویژه در یکان های اقتصادی-آموزشی و بخش های نقتی-گازی-پتروشیمی. افزایش شصت و نه درصدی اعتصاب های کارگری در سه سال گذشته به اعتراف معاون امنیتی انتظامی وزارت کشور، آن هم علیرغم همه ی کشتارها و سرکوب ها و شلاق ها، نشان دهنده ی ظرفیت های بالای جنبش کارگران و مزدبگیران است

    چشم به راه شگفتی «انتخاباتی» و «اقتصاد مقاومتی» بودن، یا ابزاری در دست «آینده فروشان» گشتن، نه تنها نابخردانه است، بلکه خاک پاشی نابخشودنی است در چشم توده های درد و کار و پیکار (برای آشنایی با پیشنهادهای ما به رزمندگان درون مرز برای سازماندهی ناخرسندی ها، به پایان پیام نگاه کنید: پادداشت دوم). این پیام را در آستانه ی انتخابات ریاست جمهوری و کوشش «یک درصدی ها» برای جاسازی مهره های نوین به منظور دستیابی به پیروزهای «بزرگ و تاریخی»، با بخشی از کتاب دو سده ی واپسین به پایان می بریم

    در میان ماموران دولت رجال و نیمه رجال سیاست پیشه، طی صد سال اخیر یک تیپ "جانور سیاسی"، از زمره ی جاه طلبان بی وجدان و فرصت طلب در قرع و انبیق دو گانه ی استبداد از سویی و استعمار از سوی دیگر، پرورده شده که نقشی بس ننگین در تاریخ اخیر کشور بازی کرده اند. برای این تیپ جاه طلبان و منصب گرایان، توسل به هر پستی و بی صفتی، فقط به شرط آن که با توفیق در نیل به مقام همراه باشد، مجاز بوده و هست. نیل به مقام هم البته نه برای خدمت، بل برای دست یابی به تجمل و تمول و ... این عناصر گرگ صفت که در مقابل توانا، از موم نرم تر و در برابر ناتوان، از سنگ سخت ترند، خود را با همه ی شرایط دم ساز کرده اند و می کنند و به هیچ چیز جز به خود و به منافع کاملا بهیمی خویش اعتقاد ندارند. البته سخنرانی درباره ی ارزش های اخلاقی، میهنی و مسلکی و دینی را نیک می آموزند و طرفه بر زبان می رانند، ولی نه برای به کار بستن، بلکه برای فریب دادن. این زمره ی خیانت پیشه در هر جا که بود، خواه در عرصه ی دولت، خواه در عرصه ی مخالفان دولت، با پخش بی صفتی و بی حقیقتی خود، جوهر نبرد و مقاومت و فراگیری و پیشرفت را بی مایه ساخته و زندگی سیاسی را به مبتذل ترین سطح آن تنزل داده است. استبداد و استعمار این مخنثان سیاسی را به قهرمانان عرصه ی تاریخ ایران مبدل کرده ... (اما دیر یا زود این سیستم جهنمی) پا بر سر این جانوران می گذارد و می گذرد

    دست در دست و نوا در نوا، از جنوب تا شمال از باختر تا خاور، پیش به سوی فلج کردن «خلافت خرافه گرا و خردگریز»، روی آوری به «عصر خرد»، و رزم روزافزون برای دستیابی به خواست های دیرینه ی مان، همانا استقلال، آزادی، عدالت اجتماعی و رهایی از هرگونه بهره کشی. ما هم چون گذشته همه ی کسانی را که به آینده ی آباد و پرداد این سرزمین کهنسال می اندیشند و فرورفتن چند دهه ای کشورمان را به ژرفای واپس ماندگی، یا ویرانی درازگاه که واپسین آن به «آسیب های صد ساله ی پایان خلافت صفوی» باز می گردد، برنمی تابند (از آن میان بسیجیان، پاسداران، ارتشیان و دیوانیان مردمی را)، به برملا ساختن هر چه بیشتر بند و بست ها و ترفندهای «خلافت گرایان رنگارنگ» درون و برون مرز، و به بسیج گسترده تر نیروها برای نبردهاي سخت با «میهن فروشان ولايي» فرامی خوانیم

    «برای گذر کم هزینه از خلافت «خون و خرافه و نفت

    پیام سی و هفتم به رزمندگان درون مرز

    clickهمانگونه که انتظار می رفت همزمان با زد و بندهای ولاییان با «سرمایه گذاران خارجی»، و کمابیش همزمان با «تایید نهایی» پیمان نامه های تازه ی نفتی-استعماری و اعلام «صلاحیت هشت شرکت ایرانی» به عنوان «شرکای احتمالی شرکت های خارجی» (از شرکت های وابسته به ارگان های سپاهی- روحانی چون قرارگاه خاتم الانبیا و ستاد اجرایی فرمان امام گرفته تا یکان های خصوصی-نیمه دولتی-دولتی ای چون دانا و ایدرو و پتروپارس)، موج سرکوب، بازداشت و کشتار کارگران، آموزگاران، جوانان، زنان، روزنامه نگاران و دیگر کنشگران اجتماعی دامنه ی دیووشانه تری به خود گرفته است.

    به شلاق بستن کارگران و جوانان، شکنجه ی خشن و ددمنشانه زندانیان سیاسی و خانواده های آنان در سیاهچال ها، اعدام های گسترده، امنیتی کردن روزافزون فضای سیاسی، رویکردهای نظامی در کردستان، تنش آفرینی های بیشتر در منطقه، و نیز یورش های گستاخانه تر به حقوق ابتدایی کارگران و مزدبگیران با برداشتن هرگونه پشتیبانی قانونی از آنان از راه های گوناگونی چون تصویب طرح های ضدکارگری، گسترش مناطق آزاد و ویژه اقتصادی، و حذف حمایت از بنگاه های کوچک اقتصادی، رویکردهایی هستند حساب شده از سوی «خلفای نفت ایران» در هماهنگی کامل با «مستکبرین جهانی» برای حراج بیشتر دارایی های ملی. یورش گسترده تر به اصل چهل و چهار قانون اساسی که همراه است با سرکوب خشن تر کنشگران اجتماعی، خاصه بخش های نفتی-گازی-معدنی را نشانه گرفته و واگذاری مالکیت و کنترل این دارایی های ملی به «سرمایه گذاران خارجی و داخلی» برای «چند دهه ی آینده» را برنامه ریخته است.

    رویکردهای ددمنشانه نشانی است از ناتوانی

    همسانی رویکردهای بنیادگرایان ریزه خوار ایران و عربستان و ترکیه برای تثبیت موقعیت اقتصادی خود و «سرمایه گذاران خارجی» در برجسته ترین کانون انرژی جهان از راه سرکوب بیشتر در درون و تنش آفرینی فزونتر در برون، آن هم با ترفندهای گوناگون زراندوزان داخلی و پشتیبانی های جوراجور مال انبانان خارجی، شگفت انگیز است. نگریستنی اینکه، همتایان و همراهان بنیادگرایان در کشورهای پیشرفته ی صنعتی در کوران بحران ژرف و درازگاه اقتصادی که از پایان آن هیچ گونه نشانی نیست نیز، به بهانه ی «مبارزه با تروریسم» خودساخته – نامزد جمهوری خواهان در انتخابات کنونی امریکا اعتراف نمود که دولت آن کشور در پیدایی گروه هایی چون «داعش» نقش داشته است -، از یک سو کنترل های امنیتی-پلیسی-نظامی علیه شهروندان و نهادهای مردمی را ابعادی فاجعه آمیز می دهند، و از دیگرسو شرایط را برای آسان تر نمودن «سرمایه گذاری های خارجی متقابل» به بهای یورش بیشتر به دستاوردهای جنبش کارگران و مزدبگبران بیش از پیش فراهم می سازند.

    رویکردهای گستاخانه تر و ددمنشانه تر زراندوزان جهانی-منطقه ای بیانگر فروکاستن روزافزون پایگاه اجتماعی «یک درصدی ها» است و نه توانایی آنان، آن هم همزمان با بالاگرفتن نفوذ اجتماعی «نود و نه درصدی ها» در چارسوی سپهر. در کوران بحران ژرف اقتصادی که با بحران آغاز سده ی بیست میلادی همسانی هایی دارد، سخن بر سر آن است که آیا این بار «پایینی ها» با بهره گیری از آزمون های سده های پیشین و استفاده از همه ی امکان های نوین پیکار اجتماعی می توانند «بالایی ها» که جهان را به پرتگاه های خون بار سده ی بیست میلادی نزدیک می کنند، همزمان و در چهار گوشه گیتی به چالشی سترگ و تاریخی بکشند، و یا بیدادگران و بهره کشان اند برنده ی این نبرد تاریخی؟

    به رزمندگان «راستین» ملی-دمکرات

    همزمان با بالا گرفتن موج سرکوب و کشتار رزمندگان، بخشی از بیانیه تحلیلی هنرمندان و نویسندگان در پسافرجام را بازمی خواینم، خاصه رو به آن دسته از رزمندگان «راستین» ملی-دمکراتی که هنور در پنداربافی ها شناورند و به «امید» های بیهوده دل بسته اند

    بنا بر داده های تاریخی و رویدادهای چند دهه ی گذشته، از آن میان رویکردهای "دوران اصلاحات" و "گفتگوی تمدن ها"، می توان در پسافرجام انتظار داشت که تاخت و تازهای ولاییان برای "خودی سازی" و کنترل انحصاری تر "نان و آب دارترین" بخش های اقتصادی و کانون های مالی و بازارهای فروش و پهنه های سرمایه گذاری بیشتر شود، سرکوب های آشکار و ناآشکار بیش از پیش بالا گیرد، خطر داخلی "گرگ های محلی" و نیز دخالت خارجی "سرمایه گذاران بین المللی" در صورت برآمد خیزش مردمی – چون پاره ای از کشورهای اروپایی و آسیایی و افریقایی - افزایش یابد، خلافت گرایان داخلی با یاری انحصارهای فراملی و واپسگرایان منطقه ای پایه های خلافت خودکامه ی خود را استوارتر کنند، و با فشار روزافزون به رزمندگان جنبش کارگری-توده ای (و نه خودفروختگان و همراهان آگاه و ناآگاه انحصارهای درون و برون مرزی)، بکوشند از پیمان نامه های استعماری و "سهم" خود و اربابانشان در "بزرگ ترين بازار نوظهور از زمان فروپاشی شوروی" با چنگ و دندان و با هر بهایی پاسداری کنند. به دیگر سخن، شرایط نبرد با این "نظام" قرون وسطایی برای رزمندگان "راستین" جنبش ملی-دمکراتیک کشورمان دشوارتر گردد

     

    پاسخ جنبش مردمی به «چرخش به راست» سازماندهي سراسري

    جنبش بر گرد خواست های به راستی توده ای است

    پیام سی و ششم به رزمندگان درون مرز

    clickدر آستانه ی انتخابات دهمین دوره ی مجلس شورای اسلامی رد صلاحیت های گسترده و «فله ای» از سوی شورای نگهبان می توانست به ابزاری تبدیل شود برای رشد جنبش مردمی، اگر که اصلاح طلبان «مدعی» آزادی و استقلال و عدالت اجتماعی به رویکردهای اعتراضی کارگران و مزدبگیران و کنشگران حقوق بشر می پیوستند. حقیقت این است که در آستانه ی انتخابات دهمین دوره ی مجلس که شماری از سخنگویان شرکت های فراملی آن را «سرنوشت ساز» برای دستیابی به «بزرگترین بازار نوظهور از زمان فروپاشی شوروی» نامیدند، سرکردگان رژیم ولایت فقیه در اوج ورشکستکی اقتصادی و در هراس از همبستگی روزافزون مزدبگیران و رنجبران، دست به رویکردهایی به زیان منافع مردمی و امنیت ملی زده بودند که می توانست به واکنش های بیشتری از سوی توده ها بیانجامند. زراندوزان رنگارنگ رژیم، با پیگیری سیاست های خانمان سوز و مردم ستیز پیشین و تکیه به درآمدهای نفتی-گازی تاراج شده، همه ی توان خود را – از تهدید، اخراج، بازداشت، شلاق زنی و کشتار گرفته، تا تطمیع، فریب، خرابکاری، تفرقه افکنی و نیز تنش آفرینی های بسیار خطرناک درون و برون مرزی برای انحراف افکار عمومی - به کار گرفته بودند تا همزمان با «نوشیدن جام زهر» و حراج جهانی دارایی های ملی، از روند رو به رشد جنبش کمابیش سازمان یافته ی کنونی جلوگیرند

    انگیزه ی برجسته ی «چرخش به راست» بیش از پیش بخش چشمگیری از اصلاح طلبان و «اپوزیسیون» درون و برون مرز را می بایست در آینه ی رادیکال تر شدن خواست های جنبش کارگری-مردمی کشورمان نگریست. کارگران و مزدبگیران رنج دیده ی مان در آستانه ی انتخابات از راه اعتصاب ها، اعتراض ها، گردهمایی ها و راهپیمایی های خود به درستی لبه ی تیز حمله خود را متوجه مالکیت های خودی-خصوصی یکان های اقتصادی و لیبرالیزه شدن بازار کار نموده، و پیاده سازی بی کم و کاست اصل چهل و چهار قانون اساسی را در دستور کار خود نهاده بودند. می توان انتظار داشت که در پسافرجام، همزمان با یورش گسترده تر انحصارهای ولایی و «سرمایه گذاران خارجی» به نان و آب دارترین بخش های نفتی-گازی-پتروشیمی و معدنی-مالی-مونتاژی، «چرخش به راست» در «اپوزیسیون» ولایی و غیرولایی بیشتر شود. تنها دو گزارش تازه پیرامون خیز انحصارهای نفتی «خصوصی» برای پایان دادن به «صد و بیست سال شرکت ملی پالایش و پخش» نفت، و کوشش «کنسرسیومی تخصصی» برای ربودن بزرگترین معادن هنوز دولتی،  آشکار می کند که جنبش کارگری-مردمی کشورمان مالکیت های بزرگ خودی-خصوصی را با خواست «دولتی و دمکراتیزه» نمودن برجسته ترین گلوگاه های اقتصادی، هشیارانه نشان گرفته است. مرز میان سندیکاها، اتحادیه ها و نهادهای گوناگون کارگری و توده ای «زرد» و «غیر زرد» در نظام ولایی را نیز، پشتیبانی همه سویه و «عملی» این ارگان ها از چنین «خواست های ینیادی» کارگران و مزدبگیران ترسیم می کند

    و این هم اصل چهل و چهار قانون اساسی که برآیند نبرد خون بار و صد ساله ی مردم ماست و نیروهای ملی-دمکرات «راستین» - و نیز بسیجیان، پاسداران، ارتشیان و دیوانیان «مردمی» که ما آنان را همواره به پیوستن به «مستضعفین» و نه «مستکبرین» فراخوانده ایم - نمی بایست در برنامه و نبرد خود «سر سوزنی!» از آن واپس نشینند

    نظام اقتصادی ایران بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی با «برنامه ریزی منظم و صحیح» استوار است. بخش دولتی شامل کلیه «صنایع بزرگ»، «صنایع مادر»، «بازرگانی خارجی!»، «معادن بزرگ!»، «بانکداری!»،« بیمه!»، تأمین نیرو، سدها و شبکه ‏های بزرگ آبرسانی، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، راه و راه ‏آهن و مانند اینها است که به صورت «مالکیت عمومی و در اختیار دولت» - افزوده ما: دولت «ملی و مردمی و دمکراتیک» - است. بخش خصوصی شامل آن قسمت از کشاورزی، دامداری، صنعت، تجارت و خدمات میشود که «مکمل» فعالیت های اقتصادی دولتی و تعاونی است

    بازگشت به دوران پیش از ملی شدن نفت و وظایف ما

    بيانيه شماره هشت براي رزمندگان درون مرز

    clickهمان گونه که پیش بینی می شد همزمان با سرکوب خشن تر جنبش مردمی و ایجاد شرایط پلیسی تر سیاسی، شمار چشمگیری از نامزدهای ملی و نیز بسیاری از شایستگانی که از نامزدی در شرایط نابرابر کنونی صرف نظر کرده اند، عملا از پهنه ی انتخابات مجلس به بیرون پرتاب شده و از امکان برگزیده شدن از سوی مردم محروم گردیده اند. آن هم در شرایطی که کشورمان در آستانه ی دگردیسی هایی قرار گرفته که با سرنوشت توده های میلیونی در درازای چند دهه در پیوندند، و در این هنگامه، تصویب قانون ها و پیمان نامه های استراتژیک از سوی نمایندگان راستین توده ها، از اهمیت بسیار برجسته ای برخوردار است

    در آستانه ی انتخابات فرمایشی هم چون گذشته زد و بندهای نفتی-گازی میان «خلفای نفت ایران» و «غولان انرژی جهان» در کانون دگردیسی ها جای دارند که همراهند با خصوصی سازی یا فروش جهانی صنایع نفت و گاز کشورمان با الگوبرداری از پیمان نامه های نفتی کشور اشغال شده ی عراق، یورش گستره تر به اصل چهل و چهار قانون اساسی، پیاد سازی همه سویه ی الگوهای مردم ستبرانه ی بانک جهانی و صندوق بین المللی، پیگیری اقتصاد تک محصولی-نفتی و انگلی-وارداتی، و سرکوب خشن تر و بی مدارانه تر جنبش فرازمند کارگران و مزدبگیران و دانشجویان و زنان. «آش ولایت» چنان شور شده و ورشکستگی اقتصادی که رژیم خون و خرافه را به اطاعت کورکورانه تر از شرکت های فراملی واداشته چنان بالا گرفته، که معاون وزیر نفت پیشین هم اعتراف می کند، پیمان نامه های تازه «الگو برداری از کشور عراق است که در شرايط اضطراری قرار دارد و چاره ای جز تن دادن به اين قرارداد ندارد. جالب است بدانيد در سفارت آمريکا در عراق پانزده هزار نفر مشغول به فعاليت هستند که چهارده هزار و پانصد نفر آن متخصص نفت هستند که نفت عراق را توليد می کنند و قصد دارند توليد نفت عراق را به ده ميليون در روز برسانند». نفتی را که با بهای ارزان به حراج جهانی نهاده اند

    در این راستا لرد لمانت رييس اتاق بازرگانی بريتانيا-ايران از زبان شرکت های فراملی ای که چشم به راه این گونه پیمان نامه های بی دادگرانه ی چهل-پنجاه ساله اند، با بر شمردن اندوخته های طبيعی نفت، گاز، آلومنيم و مس در ایران، بازار کشورمان را «بزرگ ترين بازار نوظهور از زمان فروپاشی شوروی» می خواند، برای چهار سال آینده برای صادرات بانکی، مالی، نظامی انگلستان به ایران تا مرز ششصد میلیارد دلار برنامه می ریزد، و از جیب مردم رنج کشیده ی مان خواب چیرگی بر «بحران ژرف اقتصادی» می بیند. طرف های دیگر بازرگانی ایران نیز بویژه به بخش های نفتی-گازی-پتروشیمی و معدنی-مالی کشورمان در پسابرجام چشم دوخته اند، و بر پایه ی آن، برای خلع مالکیت گسترده تر یکان های دولتی-نیمه دولتی-تعاونی، به تبعیت درآوردن شتابان تر بخش های مالی-خدماتی-تولیدی، و فروش بیشتر کالاها و خدمات گوناگون در بازار ایران و منطقه برنامه ریخته اند

    به سوی پساولایت

    بیانیه ی تحلیلی کمپین هنرمندان و نویسندگان در پساتحریم

    clickبرخلاف ادعاهای رسانه های درون و بروی مرزی پیرامون دگردیسی های «امیدوارکننده» در سیاست اقتصادی-اجنماعی رژیم ولایی پس از توافق هسته ای، داده های در دست نشانگر دنبال گیری اقتصاد تک محصولی-نفتی و انگلی-وارداتی پیشین است، تنها با این تفاوت که، برای ورود کالاهای مورد نیازی که بیشتر مصرفی هستند، دست اندرکاران رژیم، «دارایی ها و مالکیت های نفتی-گازی-دولتی» بیشتری را به حراج داخلی و خارجی نهاده اند. «ژنرال دولت روحانی» (نامی که رسانه های ایران بر «وزیر نفت مفت» نهاده اند)، به جای تمرکز نیرو برای ایجاد هماهنگی میان تولیدکنندگان نفت با آماج «افزایش بی درنگ بهای نفت» – و از آن میان، بهره گیری از آزمون های اوپک در دهه ی هفتاد میلادی از راه کنترل دولتی بر ذخائر ملی کشورهای نفت خیز، کاستن از سهم غول های نفتی و شرکت های فراملی در بازار انرژی جهان، و کوشش همگانی برای پایان دادن به سیاست استعمارگرانه ی استوار بر نفت و مواد خام ارزان -، از یک سو زمینه را برای واگذاری بسابیشتر صنعت نفت و گاز و پتروشیمی و برق به «بخش خصوصی» داخلی (بخوان بازاریان بزرگ، بنیاد-موقوفه خواران فربه، پاسداران بالاجایگاه، و کارگزاران مالی-ربایی) و «سرمایه گذاران خارجی» (بخوان غول های نفتی ای چون بریتش پترلیوم و شل و توتال) فراهم می سازد، و از دیگرسو برای صادرات هر چه بیشتر «نفت ارزان» یقه می درد و «خزانه ی طبیعی» را چوب حراج می زند. به گزارش رسانه های ایران، در آستانه ی رونمایی از «قراردادهای مدل جدید» در لندن و ارائه «قریب به پنجاه فرصت سرمايه گذاری در صنايع نفت و گاز به ارزش 185 ميليارد دلار به شرکت های خارجی»، هنوز جزییات این بده بستان ها برای «نخبگان و کارشناسان» صنعت نفت نیز، به بهانه ی «محرمانه» بودن، پنهان مانده است

     بنی آدم اعضای یک پیکرند

    پیام سی و یک به یاران و رزمندگان درون و برون مرز

    clickاقتصاد کشورهای صنعتی علیرغم تزریق میلیاردها دلار به بازار سرمایه، حتی به اعتراف نشریه ی وال استریت ژورنال، در شرایط نامطلوب تر و حساس تری قرار گرفته است در سنجش با بحران پیشین اقتصادی در سال دو هزار و هشت میلادی. در کشورهای صنعتی میزان کل بدهی ها به مرز 275 درصد تولید ناخالص ملی رسیده، همانا رشدی به میزان «بیست درصد» تنها در درازای شش سال. سقوط بازارهای بورس در هشت روز پیاپی آغاز ماه سپتامبر امسال که به بالاکشیدن ناآشکار 3.300 میلیارد دلار اندوخته های کوچک از سوی بانک ها و بورس بازان بزرگ انجامید، کمابیش یاد «دوشنبه ی سیاه» در اکتبر سال 1987 را در ذهن ها زنده کرد. دگردیسی هایی که آن زمان کنسرن های بین المللی و شماری از کشورهای نفت خیز چون عربستان در آن دست داشتند، و پیامدهای منفی اش بر بازار انرژی، نقش ویژه ای در فروپاشاندن اقتصاد کشورهای اروپای شرقی بازی نمود. شعبده بازی های مالی نوین، بویژه اقتصاد کشورهای تک محصولی-نفتی – از آن میان اقتصاد کشورمان - را نشان گرفته است: در فاصله ی دو ماه کاهش بهای نفت نزدیک به سی درصد. بحران سازی ها و تنش آفرینی های نوین در چارسوی جهان و منطقه ی ما، بویژه از سوی ناتو و هم پیمانان آن، کوششی هستند برای برون رفت از بحران ژرف، نه از گدار دگرگونی های ژرف اقتصادی-اجتماعی در کشورهای صنعتی، بلکه از راه ترمز کردن و به زانو در آوردن اقتصاد کشورهای نوپا و روبه رشد، به تبعیت در آوردن این بازارها، دنبال گیری سیاست های بیداگرانه ی گذشته، و خاصه، تحمیل پیمان نامه های «مجهول و طولانی» و ناعادلانه به آنان

    تنها در سیزده سال آغاز سده ی بیست و یک میلادی، سهم کشورهای «جی هفت» (دربرگیرنده ی امریکا، آلمان، انگستان، فرانسه، ایتالیا، کانادا و ژاپن) در تولید ناخالص جهان در سنجش با کشورهای رو به رشد «بریکس» (دربرگیرنده ی چین، هندوستان، برزیل، افریقای جنوبی و روسیه و با افزایش چشمگیری در تولید ناخالص جهان از 8.6 درصد به 21.5 درصد)، از 66.4 درصد به 46.4 درصد کاهش یافت. در سال 2012 میلادی تفاوت این دو گروه کشورها از دیدگاه «قدرت خرید اقتصادی» تنها چیزی بود نزدیک به 9 درصد. این به معنی دگرگشتی است تاریخی در موزاییک اقتصادی-سیاسی جهان. رویکردهای نوین قیصران جهان و جیره خواران محلی آنان، و در درجه ی نخست کنسرن های نفتی-نظامی-مالی، تلاشی هستند برای جلوگیری از ادامه ی این روند بالنده و گریزناپذیر تاریخی: چه در کشورهای نفت خیز خاورمیانه و چه در دیگر کانون های انرژی جهان. بدین نکته می بایست ژرف درنگریست که «پیش از جنگ ناتو» در اوکرایین، غول های نفتی ای چون شورون و شل پیمان نامه های بیدادگرانه ی «پنجاه ساله» ای به آن کشور تحمیل نموده بودند، آن چه ولاییان نیز برای «حفظ» خود و پر کردن هرچه بیشتر انبان هایشان تدارک دیده اند و به زودی در لندن از آن پرده خواهند برداشت. به گفته ی وزیر نفت دولت دست نشانده ی ولی فقیه، با قراردادهای تازه با غول های نفتی، در درازای پنج-شش سال آینده سخن است از سرازیر شدن پانصد میلیارد دلار «مازاد» درآمد نفتی به جیب ولاییان (که هم چون گذشته بر باد خواهد رفت)، و هزارها میلیارد دلار «مازاد» به جیب کنسرن ها

    رخدادهای خروشــــــــــان در راهند

    بیانیه ی تحلیلی کمپین هنرمندان و نویسندگان / در پیوند با تنش ها در کانون های نفتی باختر آسیا

    درگیری های خونین بر سر «سهم بیشتر» از انباشته ها و دارایی های کشورهای منطقه، میان زراندوزانی که جنگ را برای انحراف افکار عمومی مردم خود از بحران های ژرف اقتصاد درونی «نعمت» می دانند، به شدت ادامه دارد: در یک سو «کنسرن های نفتی-نظامی-مالی» جهانی جای گرفته اند، و در دیگرسو «سهم خواهان بزرگ» (هم چون ایران و ترکیه و عربستان و اسراییل) و «سهم خواهان کوچک» (تیول دارانی با اسم رمز «کرد» و «شیعه» و «سنی») منطقه ای. تاکنون با دولت های «خودگردان» در شمال و جنوب عراق چندین پیمان نامه ی نفتی-گازی نان و آب دار بسته شده، و کوشش برای بستن پیمان نامه های تازه با «خلافت گرایان سنی» عراق نیز در جریان است

    بر پایه شماری از پیمان نامه های نفتی، به شرکت های غول آسای خارجی نقشی تعيين کننده و اصلی در اداره بيش از هفتاد درصد از ذخيره های نفتی ثابت شده ی عراق واگذاشته اند، آن هم برای مدت بیست سال و با امکان تمديدپذیری. شرکت هایی چون شل، اکسان موبيل و بريتيش پتروليوم از جمله غول های نفتی شرکت کننده در این پیمان نامه ها هستند. کوشش برای تاراج بیش از پیش اندوخته های نفتی-گازی منطقه از سوی کنسرن های جهانی نه تنها در عراق، بلکه در ایران نیز به شدت در جریان است. رایزنی های نظام ولایی با کنسرن های نفتی پیرامون پیمان نامه های «مجهول و طولانی» چون «عراق!!!» دنباله دارد و این گفتگوها همراهند با بالا گرفتن بسابیشتر موج خصوصی سازی ها و یورش های گستاخانه تر به جنبش های کارگری و دانشجویی و زنان. نقطه مرکزی و گرهی اين خصوصی سازی ها (بخوان «تیول داری» های ولایی در ایران، و «تیول داری» های تیره ای-آیینی در عراق) صنعت نفت ايران و عراق است

    در اعتراض به این «حراج» ها و «بیداد» هاست که دکتر محمد ملکی فریاد برمی آورد: «جناب آقای خامنه ای باید به مسئولیت های خود در آنچه در این سی و پنج سال پیش آمده، اعتراف کند و از ملّت بخواهد استعفای او را به علت عدم توانایی در رهبری جامعه و نداشتن صلاحیت لازم و کافی  بپذیرد. مسئول اوّل همه ی نابسامانی ها کسی جز ولی فقیه نیست و تا چنین نظامی برپاست، همین آش است و همین کاسه. وضع روز به روز بدتر میشود و می بینیم که با روی کار آمدن آقای روحانی هم وضع بر همان منوال پیش است. زندانها از دگراندیشان پر است، حصرها ادامه دارد، گرانی و فقر و فساد و دزدی بیداد» می  کند

    انجمن های مردمی آلترناتیوی برای مجلس و نهادهای ضدمردمی کنونی

    برگرفته از سایت کمپین هنرمندان و نویسندگان: «آزادیخواهان می خواستند در تبریز و در دیگر شهرها نیز یک انجمنی از برگزیدگان توده برای نگهبانی به کارهای آنجا برپا باشد. به ویژه در آن هنگام که آغاز جنبش می بود و آزادیخواهان در هر شهری به یک کانون نیاز می داشتند. این بود در شهرهای دیگر نیز، به پیروی از تبریز، انجمن هایی بنیاد یافت که رشته ی کارها را به دست گرفت. دارالشورای، گاهی ایراد به پیدایش این انجمن ها می گرفت، به ویژه با انجمن تبریز همچشمی آشکار نشان می داد. ولی این کانون آزادی که سپس "انجمن ایالتی" نامیده شد، در اندک زمانی شایندگی بسیاری از خود نشان داده در برابر دارلشورای بالا افراشت، و رشته ی شورش و جنبش را در سراسر ایران به دست گرفته با کاردانی آن را راه برد» (احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران). در انقلاب مشروطه "انجمن ها" با دو راه بندِ بزرگ روبرو بودند، نخست درباریان که سازمان هایی چون "انجمن فتوت" را در برابر مردم به راه انداختند، و دوم واپس گرایان دینی که ارگان هایی مانند "انجمن سادات" را به جنگ شان گسیل داشتند. دزدان و نادانان ولایی، و بویژه «جیره خواران استعمار در ایران»، می کوشند این ترفندها را امروز نیز بازخوانی کنند

    با خیزشی چون جنبش ملی شدن نفت از «فروش کشور به بیگانگان» جلوگیریم

    آن چه بر نگرانی ها می افزاید اینکه، پیاده سازی نسخه ی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی که از دوران ریاست جمهوری رفسنجانی گام به گام آغاز و پس از آن بی گسست پیگیری شد، از سوی دولت «تدبیر و امید» وارد برشی تعیین کننده گردد و بدین گونه زمینه را نه تنها برای تاراج بی پیشنه ی اندوخته های ملی از سوی ولاییان، بلکه پهنه را برای چپاول همه سویه ی دارایی های مردمی از سوی زراندوزان جهانی بسابیشتر فراهم سازد. به دیگر سخن، یورش روزافزون به بخش های نفت و گاز و پتروشیمی و معدن زیر نام «مردمی» کردن اقتصاد یا «خودی سازی»، و بویژه زیر پا گذاشتن هر چه بیشتر اصل چهل و چهار قانون اساسی، پیش درآمدی باشد برای «فروش کشور به بیگانگان». پاسخ پیکارگر پیشینه دار راه آزادی و عدالت اجتماعی دکتر محمد ملکی به این همه بیداد، فریادی است از زبان میلیون ها مردم سرکوفته اما رزمنده ی کشورمان رو به خلیفه: «خاضعانه استعفا» دهید. ما در این برش حساس همه ی کسانی را که به آینده ی آباد و پرداد این سرزمین کهنسال می اندیشند و فرورفتن چند دهه ای کشورمان به ژرفای واپس ماندگی یا ویرانی درازگاه را برنمی تابند (از آن میان بسیجیان، پاسداران، ارتشیان و دیوانیان مردمی را)، به برملا ساختن هر چه بیشتر بند و بست ها و ترفندهای «خلافت گرایان رنگارنگ» درون و برون مرزی، و به بسیج گسترده تر نیروها برای نبردهاي سخت با «میهن فروشان ولايي» فرامی خوانیم. بسیج نیروها و دست زدن به اعتصاب ها و اعتراض ها در کارخانه ها و یکان های اقتصادی-آموزشی می تواند بر گرد خواست هایی باشد چون پایان دادن به حراج سرمایه های ملی و پیاده سازی بی کم و کاست اصل چهل و چهار قانون اساسی، آزادی همه ی زندانیان سیاسی، فرونشاندن بی درنگ موج تازه ی سرکوب نیروهای ملی و کنشگران کارگری، لغو نظارت استصوابی و حکم حکومتی، و جلوگیری از دخالت نیروهای امنیتی-سرکوبگر در پیکرگیری نهادهای دمکراتیک و بالنده ی مردمی. با بسیج نیروها بر گرد این گونه شعارهای اقتصادی-اجتماعی-سیاسی می توان انتظار داشت که جنبش ملی شدن نفت «با پهنا و ژرفایی به مراتب بیش از دهه ی سی» فراروید و در پرتو آن نه تنها کشور ما، بلکه باختر آسیا بتواند خود را از بندهای استعماری چند سده ای رها سازد. پیروزی در این راه پرسنگلاخ، بویژه وابسته است به خنثی سازی بسیار هوشمنـــــــــــــــدانه ی سیاست «تفرقه بیانداز و حکومت کن» از سوی دزدان ولایی و دزدان دریایی در هر پوششی: چه در جامه ی جدایی افکنی های اندیشه ای-آیینی و چه در پیکر تنش آفرینی های تیره ای- سازمانی

     

     click

     

     click

     

     click

     

     click

    فراخوان گروهی از هنرمندان و نویسندگان و کنشگران حقوق بشر برای همکاري با

    با کمپين: ايست به فرمان سرکوب و کشتار

    به فرمان سرکوب و کشتار ایست دهید

    ژانویه 2011

    جامعه ی ایران چندی است در جریان دگرگونی هایی قرار گرفته است که هر روز شتاب بیشتری مییابند. این دگرگونی ها  بازتاب کوشش مردمی است که در راه پیاده کردن خواست های دمکراتیک و دیرینه ی خود هر چه استوارتر و سنجیده تر گام برمیدارند

    پاسخ زمامداران "جمهوری" اسلامی به این خواست های برحق و رو به رشد، چیزی نبوده است جز سرکوب گسترده. نگرانی اما اینجاست که هم زمان با استواری بیشتر رهروان راه آزادی و آبادی ایران، شیوه های سرکوب بیرحمانه تر و خونین تر  میگردند. در چند ماه گذشته نشانه های این روند را میتوان در آینه ی افزایش شمار بازداشت ها  و اعدام ها  نگریست. واپسین آتش افروزی ها  در پیوند است با صدور فرمان مرگ در سیاهچال های ایران و از آن میان در زندان های زاهدان و تهران، و هم چنین، زمینه سازی برای صدور فرمان آتش برای چند مبارز دیگر دربند. موج نوین بازداشت ها، محاکمه های بیدادگرانه و کشتارهای کینه توزانه، همزمان است با "حذف یارانه ها"، نظامی کردن هر چه بیشتر شهرها، و زیر فشار گذاشتن روزنامه نگاران داخلی و خارجی و کنشگران فرهنگی و اجتماعی. فریبرز رییس دانا، عضو کانون نویسندگان ایران یکی از دستگیرشدگان یورش های تازه ی ماموران امنیتی است

    در این راستا "مانورهای" تازه برای سرکوب "شورش های" خیابانی در ایران، که یاد "رزمایش دوازده هزار نفری بسیجیان در تهران" پیش از انتخابات سال هشتاد و هشت را زنده می کنند نیز، نه تنها نشان از آمادگی بیشتر مردم برای پیگیری خواست هایشان دارد، بلکه از برنامه ریزی خشونت آمیزتر "نظام" خبر میدهد. آماج این فرمان های مرگ و "مانورهای" ضد "شورش"، همانند گذشته ایجاد ترس درمیان رهروان راه آزادی، پیشگیری از ژرفش جنبش مردمی و ادامه ی تاراج درآمدهای ملی است

    ما ضمن محکوم کردن موج نوین سرکوب ها، همه ی رهروان راه آبادی کشور را فرامی خوانیم تا با کنش های مبتکرانه تر  و کاراتر، خشونت لگام گسیخته ی زمامداران "جمهوری" اسلامی را به ابزاری برای روشنگری و سازمان دهی گسترده تر مردمان تبدیل کنند. پایداری دلیرانه ی مبارزان دربند راهنمایی است برای همه ی رزمندگان جنبش. این پایداری ها، "پایان شب سیاه" را ندا می دهند

    در پایان بخشی از نوشته ی آزادیخواه انقلاب مشروطه، سلطان العلمای خراسانی، که برای این نوشتار "در باغشاه او را هر شب شکنجه می کردند و سپس نیز به انبار فرستادند که در آنجا به چاهش انداختند و بدبخت با سختی بدرود زندگی گفت"، را بازگو میکنیم. او گویی امروز خطاب به ولی فقیه میگوید

    خوب است قدری از مستی سلطنت به هوش آمده، چشم باز کرده، نظری به دولت خود و باقی دولت ها بنمایی. آیا تمام سلاطین عالم از وظیفه و شغل خود خارج شده مشغول قصابی گشته اند؟ آیا تمام ملل مثل ملت بخت برگشته ی ایران اسیر ظلم و شهوت نفسانی پادشاه خود هستند؟ ... مگر نفهمیده که هیچ سلطانی با رعیت نمیتواند طرف شود

     click

    براي پشتيباني از کمپين اينجا کليک کنيد

     click

    تاکنون شمار زيادي از هنرمندان و نويسندگان و کنشگران حقوق بشر از اين کمپين پشتيباني کرده اند

     click

    >>Twitter

    >>

     click

    >>

     click

    click

    click

    از مورالس، سندیکالیست کامیاب بولیوی بیاموزیم: «ما بايد از نظام سرمايه داری دست می کشيديم. در اين نظام جنبش های اجتماعی را "تروريست" می نامند، و در آن قرار نيست که اتحاديه های صنفی و کارگری در سياست وارد شوند. امّا ما گفتيم که ما حقوق سياسی داريم و نمی توانيم فقط اتحاديه های صنفی و کارگری باشيم و فقط به خواست های صنفی کارگران بپردازيم. اگر خواهان دگرگونی های عميق هستيم، ايجاد دگرگونی های عميق در ساختارهای دولتی (افزوده ما: ساختارهای زمامداری) نيز اهميت می يابد. تا حدودی با کارگرانی مشکل داشتيم که بر استقلال اتحاديهٔ صنفی و کارگری و موضع غيرسياسی آن پافشاری می کردند. مدرسهٔ من مبارزهٔ سنديکايی، مبارزهٔ اجتماعی، مبارزه در ميان جامعه» بود

    +++++

    به سوی برپایی کمیته های مخفی و سندیکاها و شوراها در همه جا، بویژه در یکان های کلیدی اقتصادی (نفت و گاز، پتروشیمی ها، پالایشگاه ها، حفاری ها، پیمانکاری ها، نیروگاه ها، کانی ها، خودروسازی ها، ماشین سازی ها و دگره). در این راه پاسداران، بسیجیان، ارتشیان و دیوانیان براستی رو به پایینــــــــــی ها را نیز به همراهی با جنبش فراخوانیم. از پر پیشینه ترین کارگران صنعتی کشورمان بیاموزیم (گفته های یکی از نمایندگان کارگران کارخانه ی نیشکر هفت تپه درباره ضرورت نظارت شورایی سندیکاها بر یکان های اقتصادی): سیستم کنونی برده داری است، اداره کارخانه را خودمان به دست می گیریم  ... ما نظارت مستقل و از پایین تشکیل دادیم و با قدرت آن را پیش میبریم. اصلاً نیازی به مذاکره تک به تک میان کارگران و کارفرمایان نیست، کارگر به این نتیجه رسیده، شورایی باید به عنوان نماینده قوی باید وجود داشته باشد که در اداره هفتتپه نظارت و مداخله کند. قدرت نیز، همه کارگرانی هستند که به این نمایندگان رأی دادند. با این پشتوانه نمایندگان در برابر بازداشت و اخراج حمایت میشوند. امروز ما با پشتسر گذاشتن تاریخ ده ساله اعتراضات و مطالبهگریمان، در سطحی از قدرت هستیم که این شورا را تشکیل دادیم ... اعضای سندیکا روحیه مطالبه گری را بین کارگران زنده کردند. کارگران پیشرو و مطلع با متشکل شدن میتوانند برای احقاق حقوق کارگران قدرتی جمعی بسازنند. سندیکا و نمایندگان کارگران باید خواستنیهایی که کارگر نمیداند را خواستنی کنند. یعنی باید آنقدر تکرارش کنند تا کارگران خواسته هایی را که حق آنهاست، فریاد بزنند. تا زمانی که این خواستهها به صورت فردی گفته شود، کارفرما و سرمایه دار هیچ توجهی به آنها نمی کند ولی زمانی که این خواسته ها به صورت جمعی به فریاد درمی آید، کارگران می توانند قدرت سهم خواهی داشته باشند. نماینده هرچقدر هم تنهایی فریاد بزند، هیچ دستاوردی جز هزینه دادن شخصی ندارد

    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click

     click
    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click

    click