click
click
click
click
click
click
click
click
click

click

 

  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  •  
  • click
  •  
  • رزم نامه شماره پنج
  • رزم نامه شماره چهار
  • به سوي اعتصاب عمومي
  • تنش آفريني هاي تازه
  • براي کوبيدن بازاري ها
  • نود و نه درصدي ها به پيش
  • براي اشغال بيت رهبري
  • پيام بيستم
  • پيام نوزدهم
  • امپراتوري ملاها
  • پدافندهاي بابکي
  • تصاحب کارخانه ها
  • click

  • نفت در ونزوئلا
  • پاره اي از مطالبات مرحله اي
  • اشرافيت شيعه ي صفوي
  • انتقال دارايي هاي ملي به دزدان
  • اصل 44: در هر يکان، يک کميته ي کارکنان براي مصادره دارايي هاي دزديده شده
  • برنامه هاي گفتمان هاي مطالبه محور يا پاره اي از خواست هاي جنبش
  • براي تغييرات بنيادي در ايران از عزت الله سحابي
  • چرا اين همه دشمني ملاها با دانشگاه ها از دکتر محمد ملکي
  • جنگ کوسه ها در نظام ولايي، داده هاي تکانه دهنده از دزدان سرکويگر
  • در پشت کشتارها و سرکوب ها، کودتاچيان چه پول هايي به جيب مي زنند
  • چه دزداني پشت کشتارها پنهانند

  • فهرست يکم: نقش روحانيون در مفاسد اقتصادي
  • فهرست دوم: دزدان ولايي يا ميلياردرهاي ايران
  • فهرست سوم: سرکوبگران يا مافياي اقتصادي
  • فهرست چهارم: مافياي مالي و نظامي کجا هستند
  • فهرست پنجم: چه دزداني از پدافندهاي بابکي مي ترسند
  • فهرست ششم: شماري از ملاهاي ميلياردر
  • فهرست هفتم: باندهاي مالي و سرکوبگر
  • از جنبش هاي جهاني بياموزيم

  • مصادره ها در ونزوئلا
  • آموزه هايي از جنبش خشم در يونان
  • خواسته هاي کمپ ميدان خورسيد در اسپانيا، تغيير انتخاباتي و مبارزه با کليسا
  • واکنشي هشيارانه، طرح ساختن “ويترين” از مصر رد شد
  • براي دوستي و آشتي در جهان

    داده هايي از کمپين

     

     

     click
     click   click   click   click   click   click   click   click

    رزم نامه شماره پنج، دي و بهمن و اسفند نود و يک

    تنها گوشه اي از نبردها: نزديک به صــــــــــد اعتصاب و گردهمايي و واخواهي کارگري و مردمي در درازاي سه ماه

    در آستانه ي انتخابات ریاست جمهوری، «بسته هاي پنهــــــــــــــاني» داد و ستد شده ميان دزدان ولايي و دزدان دريايي را همه سويه برملا سازيم و براي نبردهاي سخت با «میهــــــــــن فروشان ولايي»، بيش از پيش نيرو بسيجيم. ولی فقیه پس از سه دهه سیاهکاری: «اقتصاد ما به علت وابستگی به نفت دچار اشکال است». دکتر محمد ملکي رو به خامنه اي: «خاضعانه استعفا» دهيد

     clickبرندگان بده بستان های پشت پرده ی «نظام ولایی» و نمایندگان «استکبار جهانی» در چند ماه پایان سال نود و یک (که جزییات آن چون ساخت و پاخت های «پنهان» پیش از انتخابات دوره های گذشته روشن نیست) عبارت بوده است از «کاهش تحریم ها» و باز کردن دست «تجار محترم» برای تاراج هر چه بیشتر دلارهای نفتی و گازی

    زراندوزان «ولایی» بویژه بخش های نفت و گاز و پتروشیمی را زیر نام «مردمی» کردن اقتصاد و «خصوصی سازی»، از راه بازارهای بورس و نهادهای دولتی-قانون گذاری نشانه گرفته اند. آنان در این راستا با «خیانت به منافع ملی»، از یک سو خود را برای نمایش تازه و «پرشور» انتخاباتی آماده می سازند تا بدین گونه قراردادهای نان و آب دار «آماده ی امضا با مستکبرین» را تضمین کنند، و از دیگرسو برای سرکوب خونین و بی مدارای جنبش مردمی برنامه می ریزند

    ترفندها و تزویرهای گوناگون «خلافت گرایان» درون و برون مرزی را همه سويه برملا سازيم و براي نبردهاي سخت با «میهن فروشان ولايي»، بيش از پيش نيرو بسيجيم

    پایانه: از نبردهای دی و بهمن و اسفند نود و یک. اعتصاب ها و گردهمایی های کارگری و مردمی بی شمار و فزاینده در درازای سه ماه. آری، به این دادخواهان می توان بالید

    یادآوری: در شناساندن بیشتر سایت کمپین، و بازتاب بانر آن در سایت های گوناگون ما را یاری دهید

     

    گزارش یکم: از آزمون های گذشته برای نبردهای سخت در پیش یاری گیریم

    گزارش دوم: برای یورش های احتمالی از نوع «خاتون آباد» تدارک بینیم

    گزارش سوم: احضار کنشگران کارگری به وزارت اطلاعات بی برآیند است

    گزارش چهارم: به یاری کارگران و رزمندگان بشتابیم

    گزارش پنجم: چه کسانی برگزاری گردهمایی اعتراضی کارگران در ٢٨ بهمن را جلوگرفتند

    گزارش ششم: شورای کار به طبقه ی کارگر «اعلام جنگ» داده است

    گزارش هفتم: قاضی دزدان ولایی خواب می بیند: اتحاديه آزاد کارگران را «ويران» خواهيم کرد

    گزارش هشتم: ایجاد شرایط پادگانی در کارخانه ها

    گزارش نهم: در يونان کارگران کارخانه ها را تصرف می کنند، اما دسترسی به اعتبارات ناممکن است. چاره چیست

    گزارش دهم: آل اسحاق سخنگوی «بزرگ-بازرگانان» دزد، «تفسیر ولایی» اصل ۴۴  قانون اساسی، گسترش «فرهنگ دینی» و «تبعيت از رهبری» مي خواهد

    گزارش یازدهم: تجار بزرگ از «خطـــــــــــــرناکترین دشمنان» کارگران و مزدبگیران ایران

    گزارش دوازدهم: از اعتصاب های بزرگِ کارگران پتروشيمی های تبريز، ماهشهر، و بندرامام بیاموزیم

    گزارش سیزدهم: خوزستان قلب خونين ايران است

    گزارش چهاردهم: اعلام موجودیت «جنبش آزادی خواهان صنعت نفت» و وظایف «هسته های رزمنده» در آن

    گزارش پانزدهم: هشـــــــدار! ابتکارهای کارگری به« ابزار سياسی» زراندوزان ولایی تبدیل نشوند

    گزارش شانزدهم: بازهم پیام به پاسداران و بسیجیان و ارتشیان مردمی

    بازخوانی یکم: و اینجاست "نقطه ی کلیدی" در برش گذار

    بازخوانی دوم: آماج هایی برای پدافنــــــــــــــدهای بابکی

    بازخوانی سوم: پاره ای راهکارها و رویکردها

    بازخوانی چهارم: پیش به سوی «اشغال بیت رهبری» لانه دزدان ولایی و دزدان دریایی

    پایانه: از نبردهای دی و بهمن و اسفند نود و یک. اعتصاب ها و گردهمایی های کارگری و مردمی بی شمار و فزاینده در درازای سه ماه. آری، به این دادخواهان می توان بالید

     click

    گزارش یکم: از آزمون های گذشته برای نبردهای سخت در پیش یاری گیریم

    سالها بود كه تهران چنين فضاي امنيتي را در سطح شهر به خود نديده بود . شايد بتوان گفت بعد از وقايع كوي دانشگاه در سال 78 اين اولين باري بود كه حضور گسترده اي از يگان هاي ويژه و مامورين لباس شخصي ها در خيابان هاي تهران به چشم ميخورد . توقفگاه هاي شركت واحد در مناطق 22 گانه شهر تهران قرار دارد ، به دليل اين پراكندگي و اهميت سركوب اين اعتصاب كه بسيار مهم بود شايد بتوان گفت دهها هزار نيروي يگان ويژه در سركوب اين اعتصاب شركت داشتند. اين اعتصاب ثابت كرد كه سنديكاي كارگران شركت واحد متكي به فرد نيست و با وجود زنداني شدن اكثريت اعضاي هيئت مديره اش ،باز هم بدنه اين سازمان راستین كارگري سنديكا از جنبش نايستاد و تا امروز با همه ی فشارها و سركوب ها زیست خود را پی گرفته و پی می گیرد

    click

    گزارش دوم: برای یورش های احتمالی از نوع «خاتون آباد» تدارک بینیم

    اين اقدام پس از بی جواب ماندن اعتراض و تحصن چند روزه آنها توسط صاحبان معدن و مقام های اداری، انجام گرفت. پس از اين حرکت بود که مامورين امنيتی و انتظامی از زمين و هوا و توسط هلی کوپتر، کارگران را مورد اصابت گلوله قرار دادند. پس از جان باختن يکی از کارگران، آنها به سمت شهر بابک حرکت می کنند، اما در آنجا نيز مورد حمله مسلحانه قرار می گيرند و چهار نفر به نام های رياحی، جاويدی، مومنی، واحدی و دانش آموزی به نام پورامينی جان خود را از دست می دهد و تعداد زيادی ديگر زخمی می شوند. کشتار کارگران خاتون آباد در بهمن سال 82 که فقط برای حق کار و امنيت شغلی تجمع نمودند را بايد يکی از فجايع حاکميت سرمايه داری در ايران دانست؛ کشتاری که هيچ گاه عاملان و آمران آن معرفی و مجازات نشدند

    click

    گزارش سوم: سرکوب کارگران و احضار کنشگران کارگری به وزارت اطلاعات بی برآیند است. بار سفر بندید

    استانداری تهران با درخواست صدور مجوز برای جمعی از فعالان کارگری در خصوص برگزاری تجمع اعتراضی در خصوص تعيين مزد سال آينده در مقابل ساختمان وزارت کار موافقت نکرد. همزمان با مخالفت استانداری تهران با درخواست هماهنگ کنندگان تومار ٣٠ هزار امضايی کارگران برای تجمع کارگران، چهار تن از اعضای اتحاديه ی آزاد کارگران ايران به وزارت اطلاعات احضار شدند. به گزارش ايلنا، عدم موافقت استانداری با برگزاری اين تجمع، روز سه شنبه از سوی مسئولان استانداری تهران به متقاضيان ابلاغ شده است. متقاضيان اين تجمع جمعی از فعالان مستقل صنفی هستند که از ارديبهشت ماه سال جاری تاکنون در هماهنگی طومار سی هزار امضايی کارگران برای بازبينی مزد سال ٩١ مشارکت داشته اند

    click

    گزارش چهارم: به یاری کارگران و رزمندگان بشتابیم

    کارگران و مردم آزاديخواه ! اخيراً دور تازه ای از احضار، بازداشت و زندانی کردن کارگران و فعالين کارگری تشديد شده است. 7 تن از فعالين کارگری به نام های خالد حسينی، وفا قادری، علی آزادی، غالب حسينی، بهزاد فرج الهی و حامد محمود نژاد از اعضای کميته ی هماهنگی برای کمک به ايجاد تشکل های کارگری و شريف ساعدپناه عضو اتحاديه آزاد کارگران ايران دستگير و زندانی شده اند و تعدادی ديگر از فعالين کارگری تهديد يا احضار شده اند. اين تهديد و ارعاب و دستگيری ها در حالی است که محمد جراحی، فريبرز رئيس دانا، شاهرخ زمانی، پدرام نصرالهی، رسول بداغی، عبدالرضا قنبری و بسياری ديگر از فعالين کارگری و سياسی همچنان در زندان به سر می برند. فعالين کارگری در شرايطی بازداشت و محاکمه می شوند که قشر فرودست و زحمتکش از نظر درآمد در شرايط اسفباری به سر می برند و هرروزی که می گذرد قدرت خريد طبقه کارگر پائين می آيد و اميد به زندگی را از دست می دهند. در چنين شرايطی کارگران و فعالين کارگری برای دفاع از مطالبات و حقوق از دست رفته خود راهی جز ايجاد تشکل مستقل کارگری ندارند. آيا سزاوار است کارگران و فعالين کارگری که چرخ اقتصاد کشور را به چرخش در می آورند در آستانه عيد نوروز به خاطر حق خواهی و درخواست يک زندگی شرافتمندانه زندانی شوند و خانواده و فرزندان اين زحمتکشان را چشم انتظار گذاشت؟ جای اين زحمتکشان در زندان نيست بلکه آنها بايد در آستانه عيد نوروز در کنار خانواده، همکاران و هم طبقه ای های خود قرار بگيرند. من و هم طبقه ای هايم برای دفاع از کارگران زندانی ساکت نخواهيم نشست و بازداشت و زندانی و محکوم کردن کارگران را محکوم می کنيم. کارگران، تشکل های کارگری و نهادهای اجتماعی و حقوق بشری داخلی و خارجی از شما می خواهم نسبت به سرنوشت کارگران زندانی بی تفاوت نباشيد و از هر طريق ممکن به ادامه بازداشت آنها اعتراض و خواستار آزادی همه کارگران زندانی باشند / رضا شهابی، عضو هيات مديره و خزانه دار سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، بيست ونهم اسفندماه 1391

    گزارش پنجم: چه کسانی برگزاری گردهمایی اعتراضی کارگران در ٢٨ بهمن را جلوگرفتند

    واکنش استانداری و وزارت اطلاعات بە تقاضای صدور مجوز برای يک تجمع اعتراضی مسالمت آميز کارگری برای افزايش مناسب دستمزد توسط يک تشکل قانونی در شرايطی صورت می گيرد کە، برخلاف ممنوعيت فعاليت اتحاديە ها و احزاب کارگری، احزاب و اتحاديە های کارفرمايی متعددی در کشور فعاليت می کنند و پارەای از آنها مانند حزب مؤتلفە در حکومت و در سياست گزاريهای کلان کشور نقش اساسی دارند و شخص ثروتمندی مانند بادامچيان کە از اعضای اصلی مؤتلفە و سازمان کارفرمايی "اتاق بازرگانی" است و بواسطە نفوذ سياسی مؤتلفە در حكومت ثروت هنگفتی بە دست آوردە، بە خود اجازە می دهد کە حتی برای شخصيتهای سياسی مخالفش حکم "فتنە گر" صادر کند. اين گونە افراد و سازمان های کارفرمايی متبوعشان هرچقدر هم کە تخلف کنند، هرگز توسط دستگاە های امنيتی نە احضار می شوند و نە مورد بازخواست قرار می گيرند. درنظام جمهوری اسلامی اين کارگران اند کە حتی در دشوارترين شرايط، حتی از تجمع مسالمت آميز و قانونی محروم اند

    click

    گزارش ششم: شورای کار به طبقه ی کارگر «اعلام جنگ» داده است

    شورای عالی کار افزايش حداقل دستمزد کارگری در سال ٩٢ را برابر با ۴٨۶ هزار و دويست تومان اعلام کرد که نسبت به سال گذشته تنها ٢۵ درصد و حدود ٩٧ هزار تومان افزايش يافته است. يک عضو شورای عالی کار با اعلام اين خبر به ايليا گفت: به موجب مصوبه اين شورا حداقل دستمزد ٣٨٩ هزار تومانی کنونی از ابتدای سال آينده ٢۵ درصد اضافه خواهد شد. براين اساس حداقل مزد کارگران با حدود ٩٧ هزار تومان افزايش به مبلغ ۴٨۶ هزار و ٢۵٠ تومان افزايش يافت. احمدی همچنين در خصوص مبنای افزايش ساير سطوح مزدی برای سال ٩٢ گفت: شورای عالی کار مبنای محاسبه ساير سطوح مزدی کارگران را مبلغ ١٩٨۵ تومان به علاوه ١٠ درصد تعيين کرد. ساعتی بعد از اعلام حداقل مزد در سال ٩٢ اتحاديه ی آزاد کارگران ايران با انتشار اطلاعيه ای اعلام کرد اين تصميم شورای عالی کار جنگ با طبقه ی کارگر است و فقر و گرسنگی غيرقابل تصوری را بر ميليونها خانواده کارگری تحميل خواهد کرد

    click

    گزارش هفتم: قاضی دزدان ولایی خواب می بیند، اتحاديه آزاد کارگران را «ويران» خواهيم کرد

    شريف ساعدد پناه و مظفر صالح نيا از اعضای هيات مديره اتحاديه آزاد کارگران ايران صبح امروز در شعبه يک دادگاه انقلاب برای چندمين بار مورد محاکمه قرار گرفتند. به گزارش سايت اتحاديه کارگران آزاد، در اين جلسه محاکمه که وکيل اين کارگران آقای محمد قوامی نيز حضور داشت قاضی دادگاه با غير قانونی خواندن اتحاديه آزاد کارگران ايران تلاش کرد شريف ساعد پناه و مظفر صالح نيا را ملزم به استعفا از اتحاديه بنمايد و به آنان اعلام کرد در صورت مراجعه به اداره اطلاعات و دادن تعهد مبنی بر استعفا از اتحاديه حکم برائت شان را صادر خواهد کرد و در غير اينصورت بايد منتظر صدور حکم باشند. اما شريف و مظفر با دفاع از فعاليت خود در اتحاديه آزاد کارگران ايران بر عدم استعفای خود از اين اتحاديه تاکيد و اعلام کردند "اين اتحاديه يک اتحاديه کارگری است و تمام فعاليتهای آن مبتنی بر دفاع از حقوق صنفی و انسانی کارگران است." در ادامه اين دادگاه قاضی با تاکيد مجدد بر دادن تعهد از سوی شريف ساعد پناه و مظفر صالح نيا اعلام کرد ما اين اتحاديه را ويران خواهيم کرد. اين دادگاه حدود ساعت 12 ظهر پايان گرفت و شريف ساعد پناه و مظفر صالح نيا منتظر صدور حکم اين دادگاه خواهند بود. اعمال فشار بر شريف ساعد پناه و مظفر صالح نيا در شعبه يک دادگاه انقلاب سنندج برای استعفا از اتحاديه آزاد کارگران ايران در حالی انجام ميشود که روز 25 بهمن ماه جعفر عظيم زاده و پروين محمدی دو نفر ديگر از اعضای هيات مديره اتحاديه آزاد کارگران ايران به دفتر پيگيری وزارت اطلاعات احضار شدند و پس از ساعتها بازجويی در اين دفتر، ملزم به توقف فعاليتهای خود در اين اتحاديه شدند اما اين کارگران نيز ضمن دفاع از فعاليتهای تاکنونی اتحاديه بر تداوم فعاليتهای شان در اتحاديه آزاد کارگران ايران تاکيد کردند. فشارهای مامورين امنيتی بر اعضا هيات مديره اتحاديه آزاد کارگران ايران در حالی طی هفته های گذشته برای توقف فعاليتهای اين اتحاديه افزايش پيدا کرده است که دهها اتحاديه از بالا و توسط خانه کارگر هر روزه در حال ايجاد هستند و هيچيک از آنها نيز به دليل نبودن ساز و کار ثبت قانونی به ثبت نرسيده اند اما در اين ميان تلاش گسترده ای برای توقف فعاليتهای اتحاديه آزاد کارگران ايران از طريق تهديد و اعمال فشار بر اعضای هيات مديره آن آغاز شده است / بهمن 1391

    گزارش هشتم: ایجاد شرایط پادگانی در کارخانه ها برای پشتیبانی از زراندوزان

    مدتی است که شخصی پاسدار از سپاه پاسداران که قبلا هم چندين بار با لباس و فرم نظامی سپاه وارد کارخانه شده بود و برای بازديد و بازرسی از شرکت چندين بار مراجعت نموده بود، چند ماهی است که از بازنشستگی ايشان در سپاه گذشته است و ايشان رسما در شرکت آهنگری مشغول بکار شده اند و از بدو ورود به شرکت تعداد ١٠٠ نفر از کارگران را اخراج نموده اند و مابقی کارگران را در حالت رعب و وحشت و تهديد و انگشت نگاری تهديد نموده اند، اکنون ما کارگران آهنگری تراکتورسازی نه توان و روحيه کار داريم و نه هيچ امنيت شغلی و فقط انتظار روز اخراجمان را می کشيم، اين تهديدها و قدرت طلبی ها بهمراه عدم پرداخت حقوق و مزايا باعث شده است که کارگران در خفقگان و سکوت کار کنند و از ترس برخوردهای ظالمانه اين سرهنگ بازنشسته هيچ حرفی برای احيای حقوق خود نزنند. مسئولانی که هميشه از عدالت در جمهوری اسلامی دم می زنند بهتر است بدانند که در اين نظام ناعدالتی کامل بر قرار است چرا که در اين نظام نه نظارتی هست و نه عدالتی، اين نظام روش پرورش ظالم را در پيش گرفته است و ظالمانه مردم را کنترل می کند

    click

    گزارش نهم: در يونان کارگران کارخانه ها را تصرف می کنند، اما دسترسی به اعتبارات ناممکن است، چاره چيست

    چاره چیست: دارایی های «بزرگ-دزدان» را مصــــــــــــــــــــادره کنیم و کانون های کلیدی اقتصادی را به دولت و نهادها و انجمن های «برخاسته از مـــــــــــردم» بسپاریم !!! کارگران ایران می توانند اجرای بی کم و کاست اصل چهل و چهار قانون اساسی را نیز در برنامه ی کار بگذارند. صاحبان اين کارخانه (چون شمار فراوانی از کارخانه داران وابسته به دزدان ولایی در ایران) حقوق کارگران را از ماه می ٢٠١١ پرداخت نکرده و کارخانه را تعطيل کرده بودند. کارگران پس از يک سال تلاش و همفکری در مجمع عمومی های خود و با جلب حمايت بخشهای ديگر جنبش اجتماعی يونان تصميم گرفتند کارخانه را به دست خود و با مديريت شورايی خود دوباره راه اندازی کنند. هنوز راه درازی در پيش است. هزينۀ توليد بسيار بالاست، دسترسی به اعتبارات غيرممکن است و بدست آوردن بازار در شرايط افت اقتصادی نامعلوم است. در ايران نيز چون یونان بسياری از صاحبان به تعطيلی کشانده و يا درحال تعطيل کردن هستند. در موارد متعددی معلوم شده که کارخانه داران با فروش زمين کارخانه، چندين برابر «ضرر مورد ادعاييشان» پول به جيب زده و کارگران را بيکار در کف خيابانها رها می سازند

    click

    گزارش دهم: آل اسحاق سخنگوی «بزرگ-بازرگانان» دزد، گسترش «فرهنگ دینی» و «تبعيت از رهبری» مي خواهد

    رئيس اتاق بازرگانی تهران خواستار حضور «مردم» (بخوان دزدان ولایی) در اقتصاد، «تفسیر ولایی» اصل ۴۴ قانون اساسی (بخوان گسترش «خودی سازی ها» و بالاکشیدن همه سویه ی دارایی های ملی)، گسترش «فرهنگ دینی» (بخوان خرافه پراکنی) و «تبعيت از رهبری» (بخوان خلیفه گرایی) بیش از پیش شد! آل اسحاق سخنگوی «بزرگ-بازرگانان دزد»: رهنمودهای رهبری بايد فارغ از هرگونه شعار با انگيزه و نشاط دنبال شود و زمينه حضور مردم (بخوان دزدان ولایی) را در توزيع، مصرف و صادرات (تولید را به عمد حذف کرده ایم، چرا که «پاره ی تن نظام» یا تجار بزرگ، از دشمنان دیرینه ی تولید در کشورند) فراهم کرد. از لحاظ کسب و کار قوانين خوبی (برای دزدان ولایی) تصويب شده است . آل اسحاق با بيان اينکه اين مشکلات قابل حل هستند، تأکيد کرد: مقام معظم رهبری هم اشاره داشتند که به کلانهای اقتصادی بی اعتنا بوديم و به اقدامات روزمره دچار شديم. آل اسحاق تأکيد کرد: دولت بايد در چارچوب اصول نظام و رهبری، برنامه پنجم توسعه کشور و اصل 44 (اصل 44 تغییر داده شده از سوی «ولی فقیه») حرکت کرده و در برخی سياست های خود نظم و برنام هريزی صحيحی داشته باشد. رئيس اتاق بازرگانی تهران گفت: هم اکنون طرح مسکن مهر نيازمند 40 هزار ميليارد تومان اعتبار است تا به اتمام برسد اما دولت نبايد به تنهايی اتمام اين طرح را در دست بگيرد بلکه بايد به کمک «بخش خصوصی و مردم» اين کار صورت بگيرد. وی ادامه داد: در رابطه با خروجی نظام آموزشی نگرانیهايی وجود دارد که بايد در دولت آينده به آن توجه شده و براساس فرهنگ دينـــــــــــی و اعتقــــــــــادی همخوانی ايجاد شود

    click

    گزارش یازدهم: تجار بزرگ و«پارلمان بازار» (اتاق بازرگانی) از «خطـــــــــــــرناکترین دشمنان» کارگران و مزدبگیران ایران

    سودهایِ نجومیِ سرمايه بزرگ بازرگانی: در گرماگرم تحريم های مداخله جويانه امپرياليستی و اوضاع وخيم اقتصادی، آخرين آمارهای انتشاريافته از سوی رسانه های داخلی و خارجی حاکی از تداوم واردات کالاهای خارجی به کشور است. روزنامه دنيای اقتصاد، ٢٧ دیماه، در گزارشی اعلام داشت: ”در ٩ ماه سال جاری حدود ١٣٧۶ تن انواع پوشاک بهارزش ١۵ ميليون و ٢۵٧ هزار دلار وارد کشور شد ... بر اساس تازهترين آمار گمرک ايران در ٩ ماه سال ٩١ واردات انواع پوشاک از ٣ درصد افزايش يافت.“ / نظر ارزشی ٨ اين درحالیاست که، صنعت نساجی ايران به دليل سياستهای ارتجاع حاکم، به ويژه اجرای برنام ههايی چون خصوصی سازی و آزادسازی اقتصادی، رو به اضمحلال نهاده و اغلب واحدهای اين صنعت پرسابقه در ميهن ما تعطيل شده يا در رکود به سر میبرند

    click

    گزارش دوازدهم: از اعتصاب های بزرگِ کارگران پتروشيمی های تبريز، ماهشهر، و بندرامام بیاموزیم

    رزم پردامنه ی کارگران صنعت پتروشيمی کشور: تجربه دو اعتصاب بزرگِ کارگران پتروشيمی های تبريز، ماهشهر، و بندرامام، نشان می دهد که راهِ چاره گستـــــــــــرشِ جنبش اعتراضی، و زنــــــــــــده کردنِ حقوق سنديکايی است. مبارزه کارگران صنعت پتروشيمی کشور، درچندسال اخير، پردامنه شده است، و اعتصابهايی نظير اعتصاب کارگران “مجتمع پتروشيمی تبريز”، در استان آذربايجان شرقی، و کارخانه های “پتروشيمی” بندرماهشهر و بندرامام[بندرشاپور] در استان خوزستان، درحد معينی به بالا بردنِ سطح پيکارجويی جنبش کارگری- سنديکايی موجود ياری رسانده اند. اعتراضهای کارگری در پتروشيمی که به طورِعمده برای لغو قراردادهای موقت و تبديل قرارداد کارگران پيمانی صورت گرفته بود، دولت ضدملی احمدینژاد و مجموعه ارتجاع حاکم را به مانور و عقب نشينیهايی مقطعی واداشت. بهدنبال اعتصابهای کارگران پتروشيمی در بندرشاپور، ماهشهر، و تبريز، دولت وعده عملی شدن خواستهای آنان را داد، تا بهزعم خود، با وقتکُشی از گسترش دامنه اعتراضها، بهويژه در صنعتهای کليدی، جلوگيری کند. بههرروی، اينک باگذشت نزديک به يک سال هيچيک از وعدههای دولت عملی نشدهاند، و هزاران کارگر همچنان در انتظار تحقق خواستهای خودند

    click

    گزارش سیزدهم: خوزستان قلب خونين ايران است

    شش روز گذشت. پيدا نيست که در اين شش روز چه خورده اند و چه نوشيده اند؛ و درازنای شب های سرد زمستان را در کجای اين شهر آهن و دود بيتوته کرده اند. در مساجد که به روی آنها بسته است؛ شايد تعدادی از آنها شب را به ترمينال جنوب رفته اند تا از دمی از سرما در امان باشند و بر آن سنگ های سرد بياسايند. از خوزستان گرم آمده اند. همان خاکی که به خون فرزندان ايران زمين رنگين شده است و هشت سال تمام برای پاسداری ذره ذره اش سروقامتان اين ديار در آنجا به خاک افتاده اند. آن روزها دشمن از آن سوی مرزها آمده بود، در طلب بخشی از خاک اين سرزمين؛ و اين روزها دوست خانگی! پشت کرده به سفره بی نان کارگران همان خاک. خوزستان قلب خونين ايران است و رايحه پاک خون فرزندان مام ميهن هنوز از زمين هايش به مشام می رسد. امروز از مزارع همان خاک کارگرانی به تهران آمده اند تا داد خود را بستانند. شش روز گذشت و روزنامه های پر زرق و برق شهر هنوز چشم به اين صورت های تکيده از فرط کار و دستان پينه بسته بی نان نگاهی نيانداخته اند. از همه چيز می نويسند الا از شکم های گرسنه. خبرهای بورس های جهانی مهم تر از بانگ اعتراض قامت های خميده از ظلم است. تازه امروز دل سوختگانی چند، دوربين به دست گرفته اند تا عکسی از تجمع اعتراضی کارگران نی بر شوشتر و هفت تپه مقابل نهادی رياست جمهوری به خبرگزاری ها مخابره کنند. امروز کارگران نی بر هفت تپه نيز به جمع دوستان معترض در تهران پيوسته اند. روز گذشته نيز يکی از ١٩ اتوبوس و مينی بوسی که ٣٠٠ کارگر را از شوش دانيال به تهران رسانده است، در گردنه رازان خرم آباد تصادف کرده و در اين حادثه ٨ کارگر دچار مصدوميت شده اند. اين کارگران پس از مداوا در بيمارستان شهدای عشاير خرم آباد به مبداء بازگشته اند

    گزارش چهاردهم: اعلام موجودیت «جنبش آزادی خواهان صنعت نفت» و وظایف «هسته های رزمنده» در آن

    زندگی بهتر حق کارگر است. با توجه به سياست های سرکوبگرانه رژيم جمهوری اسلامی و نبود امکانات فعاليت علنی تمامی کارگران و کارمندان، ما کارکنان صنعت نفت ايران را به تشکيل هسته های خود جوش در سرتاسر شرکت ملی نفت ايران فرا می خوانيم و بر اين باور هستيم که بدون تشکيل اين هسته ها توسط خود کارکنان صنعت نفت، امکان پيشبرد خواسته های آنان وجود نخواهد داشت. نقش اين جنبش، ايجاد وحدت و همبستگی ميان کليه کارکنان صنعت نفت ايران می باشد. در اين راه دستتان را به گرمی فشاريم ! هموطن، دستاورد سی و چهار سال حاکميت سياه و ننگين جمهوری اسلامی بر سرزمين ايران، به معنای سی و چهار سال بازداشت، زندانی کردن، شکنجه و کشتار کنشگران سياسی، عقيدتی، مدنی، کارگری، و چپاول ثروت های ملی؛ افزايش مداوم شکاف طبقاتی و گسترش روز افزون فقر و فحشا در ميان جامعه ايران بوده است. شرکت ملی نفت ايران، به عنوان يکی از بزرگترين مجموعه های تخصصی نيروی انسانی ماهر در ايران، در طول اين سی و چهار سال همواره شاهد کوشش های پيوسته ی کارگران و کارمندان شاغل در آن سازمان معظم برای احقاق حقوق حقه خويش و بهبود شرايط کاری بوده است. اين در حالی است که اکثريت قريب به اتفاق کارکنان صنعت نفت ايران و خانواده هايشان در شرايط آب و هوايی و اقليمی سخت و طاقت فرسايی مشغول به کار و زندگی هستند. شوربختانه سياست های سرکوبگرانه رژيم مستبد جمهوری اسلامی در اين سی و چهار سال، هيچگاه مجالی برای مطرح شدن خواست های بحق کارکنان زحمتکش صنعت نفت نداده است وکارکنان صنعت نفت ايران از داشتن هر گونه سنديکا و تشکل کارگری و صنفی برای دفاع از حقوق و پيگيری مطالبات به حق خود محروم هستند. شرايط کاری دشوار کارگران صنعت نفت ايران از يک سو، و از سويی ديگر تحريم های بين المللی و بحران های روزافزونی که گريبان اقتصاد ايران را گرفته است، فشارهای مضاعف و کمر شکنی را بر قشر کارگر وارد آورده و آينده ای مبهم را پيش روی کارکنان زحمتکش صنعت نفت ايران قرار داده است

    click

    گزارش پانزدهم: هشـــــــدار! ابتکارهای کارگری به« ابزار سياسی» زراندوزان ولایی تبدیل نشوند و «زمینه ساز» نبرد پایانی باشند

    برخی از مسئولان ارشد تشکلهای قانونی با استفاده از موقعيت خود تلاش می کنند مانع جمع آوری امضا از کارگران شوند. مصاحبه سايت اتحاد با پروين محمدی، از هماهنگ کنندگان طومار اعتراضی کارگران سايت اتحاد: خانم محمدی حرکت جمع آوری طومار اعتراضی کارگران از چه زمانی و چگونه شروع شد؟ پروين محمدی: ابتکار اين حرکت در پی اعلام دستمزدهای سال ٩١ و ناهمخوانی اين ميزان دستمزد با سبد هزينه معيشت کارگران و تورم فزاينده قيمت مايحتاج اوليه زندگی، توسط تعدادی از کارگران عضو هئيت مديره اتحاديه آزاد کارگران ايران مطرح و در تاريخ ١١ ارديبهشت به مناسبت روز جهانی کارگر فراخوانش رو به جامعه داده شد. در پی اين حرکت در روز ٢٧ خرداد ماه سال جاری اولين ١٠ هزار امضای کارگران از کارخانجات سراسر کشور به وزارت کار و مجلس شورای اسلامی و نيز دفتر رسيدگی به شکايات مردمی رياست جمهوری داده شد. جمع آوری امضاها متوقف نشد و در پی بیپاسخ گذاشتن مسئولين، مرحلهٔ دوم اين طومار اعتراضی يعنی ١٠ هزار امضای ديگر در تاريخ اول مهر ماه تحويل مسئولين ذکر شده گرديد

    click

    بازهم پیام به پاسداران و بسیجیان و ارتشیان مردمی

    گروهی از خانواده های سرداران شهيد: به حبس رهبران جنبش سبز پايان دهيد. شرط عدالت نيست ببينيم آنکه میگفت ايرانم در خطر است، در حصر باشد و آنکه ملک و ملت را به خطر انداخته، آزادانه جولان دهد. عدالت و انصاف اين است که بيداد را از داد تميز دهيم. جمعی از خانواده های سرداران شهيد، در نامه ای سرگشاده خطاب به حاکميت، با صحه گذاشتن بر صداقت در گفتار و پيش بينی رهبران جنبش سبز در خصوص آينده کشور؛ خواستار پايان دادن به وضعيت حبس غيرقانونی آقايان کروبی و موسوی و خانم رهنورد شدند. بنا به گزارش سحام، در بخشی از اين بيانيه که همسران و فرزندان چند تن از سرداران نامدار جنگ تحميلی آن را امضاء نموده اند، آمده است: “نزديک به دوسال است که اين سه عزيز، برای ماندن بر سر وعدهای که با ما بستند، آرامش و آزادی را بر خود حرام خواستهاند. همان وعدهای که ما از عمل به آن سر باز زديم! کاری که کروبی و موسوی و رهنورد نيز میتوانستند، اما نکردند.” خانواده های اين سرداران شهيد و رزمنده هشت سال دفاع مقدس در اين بيانيه، ضمن انتقاد از شرايط کنونی کشور، گفته اند: “شرط عدالت نيست ببينيم آنکه میگفت ايرانم در خطر است، در حصر باشد و آنکه ملک و ملت را به خطر انداخته، آزادانه جولان دهد. عدالت و انصاف اين است که بيداد را از داد تميز دهيم. شرع و قانون و عرف، جملگی تصديق میکنند که هيچ انسانی، نبايد بدون تشريفات دادرسی و طی مراحل قانونی، مجازات گردد. انصاف و عدالت، بيان اين مهم را بر ما واجب نموده است.” خانواده سرداران شهيد در بخش پايانی اين نامه بر پايان دادن به وضعيت حصرآقايان کروبی و موسوی و خانم رهنورد تاکيد کرده اند. متن کامل اين نامه بدين شرح است: نزديک به دو سال است که چرخ گردون، آنگونه که شايسته نيست، برای سه تن از عزيزان ايران زمين میگردد. نزديک به دو سال است که ايشان، بدون برخورداری از کمترين حقوق انسانی، حتا به اندازهی يک زندانی سياسی و عقيدتی، روزگار به سر میکنند. نزديک به دوسال است که اين سه عزيز، برای ماندن بر سر وعدهای که با ما بستند، آرامش و آزادی را بر خود حرام خواستهاند. همان وعدهای که ما از عمل به آن سر باز زديم! کاری که کروبی و موسوی و رهنورد نيز میتوانستند، اما نکردند. امروز، ايران و منصب سوارانش، بهتر از هر زمانی میتوانند به صدق گفتار و صحت پيشبينی رهبران جنبشسبز صحه گذارند. کروبی، موسوی و رهنورد، اينروزها را تنها به واسطهی آيندهنگری و تيزبينی، در بدترين شرايط، در حصر تجربه میکنند. گفتهها و تحليلهای ايشان، پس از سه سال و اندی چنان برای جامعه قابل لمس است که ديگر مجالی برای بازگويی نمیگذارد. اينک، بر ما که پيش و حال را ديدهايم، شرط انصاف نيست که از کنار حق گذشته و با ديدن ظلم، سکوت پيشه کنيم. شرط عدالت نيست ببينيم آنکه میگفت ايرانم در خطر است، در حصر باشد و آنکه ملک و ملت را به خطر انداخته، آزادانه جولان دهد. عدالت و انصاف اين است که بيداد را از داد تميز دهيم. شرع و قانون و عرف، جملگی تصديق میکنند که هيچ انسانی، نبايد بدون تشريفات دادرسی و طی مراحل قانونی، مجازات گردد. انصاف و عدالت، بيان اين مهم را بر ما واجب نموده است. و ما باز ماندگان شهدا، به عنوان کسانی که خود را در برابر ملت و خدای ملت مسول پاسداری از خون و راه شهدا میدانيم، وظيفه داريم تا با توجه به مسوليت شرعی و انسانی و قانونی، عمل به فرامين شريعت و قوانين مبتنی بر آن را از دستگاه قضا طلب کنيم. عدالت و انصاف حکم میکند، يا به اتهامات کروبی، موسوی و رهنورد در دادگاه صالح رسيدگی شود و يا بی قيد و شرط و بدون فوت زمان، وضعيت غيرقانونی ايشان پايان يابد. اين مسوليت و وظيفه، ذمهی حاکمان را در برابر خدا و خلق خدا مشغول کرده است. باشد که بار مسوليت، به سهولت و طيب وجدان بر زمين دستور محمود حقوق و عيدی يادداشت يکی از هست / برگرفته از کلمه

    یا هم تبار «تهی دستان شیعه» در نبردهای ضدفئودالی سده های میانه، یا هم تبار «اشرافیت زراندوز صفوی» در سرکوب جنبش های مردمی. از هم اکنون برگزینید: همگام «مستضعفین» درفش به دست گیرید، یا همرکاب «مستکبرین» شمشیر به دست شوید

    ارمغانی به پاسداران و بسیجیان و ارتشیان مردمی

    click

    اینجاست "نقطه ی کلیدی" در برش گذار

    کسانی که ریاکارانه پشت "مبارزه با دشمنان انقلاب" موضع می گیرند تا "انحصارطلبی" و "استکبار" خود را بپوشانند، مانند آغاز انقلاب، نه رقیبان "ضد انقلابی"، بلکه بیشتر، رقیبان توانمند "انقلابی" را نشانه گرفته اند. آماج آنان، "سوار شدن" بر جنبش است در برش "گذار"، و پس از "عبور از بحران"، (و با تکیه به منابع مالی گسترده در داخل و پشتیبانی از خارج)، ساختن "الترناتیو کوچک و قابل کنترلی" است از "غیرخودی ها"، در موزاییک اقتصادی-اجتماعی-سیاسی-فرهنگی آینده ی "غیرولایی". و اینجاست "نقطه ی کلیدی" در برش "گذار": آیا نیروهای مردمی از "جنک کوسه ها" بهره برداری "ابزاری" می کنند و "بابک وار" پرچم جنبش را به دست می گیرند، و یا باز هم چون دهه ها و سده های پیشین، "کوسه" هایی از تبار نوبختیان و برامکیان هستند برنده ی این نبرد تاریخی

    آماج هایی برای پدافنــــــــــــــدهای بابکی

    چه کسانی در پشت سرکوب ها و کشتارها پنهانند؟ تنها یک نمونه، علاء ميرمحمدصادقي: كسي كه همه او را به عنوان پدر گچ و سيمان كشور ميشناسند. اولين صندوق قرض الحسنه انقلابي را سی و هشت سال پيش در مسجد لرزاده تأسيس كرد. او بنيانگذار سازمان اقتصاد اسلامي است كه روزي قرار بود بانك خصوصي بازاريها باشد اما با تهديد به استعفاي هفت عضو كابينه دولت موقت، به محاق تعليق رفت تا سرانجام در دولت احمدي نژاد («پینوشه ی ریشدار» و جریان «مشکوک» پشت سر او) به بانك قرض الحسنه تبديل شد. میرمحمد صادقی رئیس انجمن صنایع و معادن گچ کشور، رئیس خانه معدن کشور، بنیانگذار و رئیس هیات مدیره اتاق های مشترک این و کانادا، ایران و افغانستان، کمیته مشترک ایران و کره، شورای مشترک ایران و بحرین، و ایران و عربستان، اتحادیه تولید کنندگان و صادر کنندگان محصولات معدنی، عضو هیات مدیره شرکت کشتی سازی نوح، شرکت صنایع گچ خوزستان، شرکت صادراتی بنادر جنوب، شرکت پخش سیمان کشور و عضو هیات رئیسه اتاق تهران بوده است

    click

    بازخوانی پاره ای راهکارها

    از پیام های پیشین کمپین: ما دوباره کارگران و کارکنان همه ی یکان های بزرگ و کوچک اقتصادی کشور، و از آن میان، کارگران و کارکنان نفت را که از تاریخچه ای افتخار آفرین برخوردارند، به همبستگی با کارگران کارخانه های در حال اعتصاب در ایران فرامی خوانیم. "نود و نه درصدی های" ایران نیازی به تحریم های پرترفند دزدان دریایی ندارند، تا از بند "پینوشه های ریشدار" رهایی یابند. ما همانگونه که در تاریخ مان بارها نشان داده ایم، خود می توانیم "هیولاها" و "ضحاک های" زمان را پایین بشکیم. از جنوب تا شمال، از باختر تا خاور، دست در دست هم، و پشت در پشت هم، پیش به سوی اعتصاب عمومی. در این میان، جنبش دانشجویی و زنان نیز در پشتیبانی از جنبش کارگری وظایف ویژه ای بر گردن دارند. می توان و باید فضای روحی و مبارزاتی دانشگاه ها و یکان های آموزشی را به شرایط انقلابی دهه ی هفتاد بازگرداند. پس از بیش از یکصد سال مبارزه ی بسیار دشخوار و خونبار، گاه آن است که این بار  "پایینی ها" خانه ی مشترک و تاریخی، اما تاریک مان را، آفتابی کنند. ما "نود و نه درصدی ها" این بار بر خلاف گذشته ها، نه تنها در مرحله ی سرنگونی "دیوها"، بلکه در برش پس از آن نیز، پرچمدار مبارزه خواهیم ماند و جنبش را نیرومندانه و دلاورانه و هشیارانه راهبری خواهیم نمود. آری، اگر ماه ها پیش از "بهار عربی" و "جنبش اشغال وال استریت"، خیابان های "رشک برانگیزمان" را به جهانیان هدیه کردیم، این بار می رویم تا "کارخانه های رشک برانگیزمان" را به جهانیان ارمغان دهیم

    پایانه: پیش به سوی «اشغال بیت رهبری» لانه دزدان ولایی و دزدان دریایی

    چوب حراج «رهبری» به سرمایه های ملی و بین نسلی: تفسیر یکسویه اصل ۴۴ قانون اساسی توسط رهبری، عملاً قانون اساسی را بدون دخالت نظر مردم تغییر داده است. او با این کار چوب حراج به سرمایه های ملی و بین نسلی زده است و با واگذاری کارخانه ها و مراکز تولیدی به بخش نظامی، اختصاصی و جریان های نزدیک به حاکمیت، چرخه تولید و صنعت کشور را فلج کرده است. بعد از به یغما بردن ثروت های ملی در سالی که “سال حمایت از کار و سرمایه ایرانی” نامیده شده بود، اکنون دولت برآمده از کودتای انتخاباتی در فکر این است تا با تغییر قانون تامین اجتماعی دسترنج و اندوخته جامعه کارگری برای روز مبادا و سن پیری را تاراج کند / برگرفته از کلمه کارگری

    از پیام های پیشین کمپین: جنبشی که از ایران آغاز شد و حماسه ی هشتاد و هشت را آفرید، به "بهار عربی" فرارویید، و به جنبشی جهانی برای "اشغال" مراکز مالی و محدود کردن توان کنسرن های جهانی مبدل گردید. دوشادوش این خیزش جهانی، ما همه ی دوستداران آزادی و آبادی ایران را برای سازماندهی گسترده تر برای "اشغال بیت رهبری"، لانه ی دزدان ولایی و دزدان دریایی فرامی خوانیم. "بیت رهبری" کمینگاهی است برای بنیاد-موقوفه خواران فربه، پاسداران بالاجایگاه، و بازرگانان و بانک داران بزرگ. افشاگری های چند میلیارد دلاری اخیر، نشانه های کوچکی هستند از دزدی های این "ولاییان" که در سه دهه ی گذشته صدها میلیارد دلار از درآمدهای نفتی و گازی ما را به تاراج برده اند. "بیت رهبری"، هم مسئولیت مستقم ورشکستگی واحدهای تولیدی، و نیز لغو اصل 44 را بر عهده دارد که حاصل مبارزات صد ساله ی مردم ماست، هم  مسئولیت مستقیم دزد های نجومی و بی پیشینه ای را بر گردن دارد که از درون دولت "پینوشه ی ریش دار" بیرون زده است، و هم پاسخگوی اصلی سرکوب ها و کشتارهای فجیعی است که در سه دهه ی گذشته رخ داده است

    برای جلوگیری از بازخوانی ویرانی های پایان برش صفوی، که در آن، "ملاباشی ها" سهمی بزرگ داشتند

    برای پایان دادن به "شب سیاهی" که برای مردم ما "مـــــــــــــــــــــــــــاهانه" میلیاردها دلار هزینه دارد

    دوشادوش جنبش جهانی، پیش به سوی اشغال بیت رهبری، لانه ی دزدان ولایی و دزدان دریایی

    پيش به سوي فلج کردن اقتصادي نظام، از کم کاري و کارشکني و پـــــــــــــــــــدافندي، تا اعتصاب عمومي در یکان اقتصادی و آموزشی و اعتراضات گسترده ی خياباني

    پیش به سوی تصاحب یکان های اقتصادی به تاراج رفته و خلع مسئولیت دزدان ولایی

    پیش به سوی رویکردهای روشنگرانه و خرافه ستیزانه ی هر چه بیشتر

    پیش به سوی مبارزات گسترده تر برای آزادی همه ی زندانیان سیاسی

    پيش به سوي به چنگ آوردن نهادهاي روبنايي

    پيش به سوي نشاندن نمايندگان راستين توده ها بر کرسي هاي زمامداري

    پبش به سوي سازماندهي هشيارانه ي جنبش براي مقابله با سرکوب ها و کشتارهای در پیش

    پیش به سوی برباد دادن دارایی های "بازاریان بزرگ" و همراهان سپاهی-بنیادی آنان

    جنبش هاي کارگري و دانشجويي و زنان به پيش

    هنرمندان و نویسندگان و ژورنالیست ها و فرهیختگان به پیش

    ستارخان ها و باقرخان ها و حیدرعمواغلی ها و تختی های امروزین به پیش

    دلاوران نظامی هم تبار دلیران انقلاب مشروطه و جنبش نفت و انقلاب بهمن به پیش

    آري، اين "آتش خندان"، دزدان ولايي و دزدان دريايي را در خود خواهد سوزاند

    درود بر رزمندگانی که بابک وار می رزمند

    علیرغم حکومت نظامی

    علیرغم سرکوب ها و کشتارهای پیاپی

    علیرغم جو وحشت و مرگ

    یادآوری: در شناساندن بیشتر سایت کمپین، و بازتاب بانر آن در سایت های گوناگون ما را یاری دهید

     

    پایانه: از نبردهای دی و بهمن و اسفند نود و یک. اعتصاب ها و گردهمایی های کارگری و مردمی بی شمار و فزاینده در درازای سه ماه. آری، به این دادخواهان می توان بالید

     click

    >>Twitter

    >>

     click

    >>

     click