click
click
click
click
click
click
click
click
click

click

 

  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  • click
  •  
  • click
  •  
  • رزم نامه شماره پنج
  • رزم نامه شماره چهار
  • به سوي اعتصاب عمومي
  • تنش آفريني هاي تازه
  • براي کوبيدن بازاري ها
  • نود و نه درصدي ها به پيش
  • براي اشغال بيت رهبري
  • پيام بيستم
  • پيام نوزدهم
  • امپراتوري ملاها
  • پدافندهاي بابکي
  • تصاحب کارخانه ها
  • click

  • نفت در ونزوئلا
  • پاره اي از مطالبات مرحله اي
  • اشرافيت شيعه ي صفوي
  • انتقال دارايي هاي ملي به دزدان
  • اصل 44: در هر يکان، يک کميته ي کارکنان براي مصادره دارايي هاي دزديده شده
  • برنامه هاي گفتمان هاي مطالبه محور يا پاره اي از خواست هاي جنبش
  • براي تغييرات بنيادي در ايران از عزت الله سحابي
  • چرا اين همه دشمني ملاها با دانشگاه ها از دکتر محمد ملکي
  • جنگ کوسه ها در نظام ولايي، داده هاي تکانه دهنده از دزدان سرکويگر
  • در پشت کشتارها و سرکوب ها، کودتاچيان چه پول هايي به جيب مي زنند
  • چه دزداني پشت کشتارها پنهانند

  • فهرست يکم: نقش روحانيون در مفاسد اقتصادي
  • فهرست دوم: دزدان ولايي يا ميلياردرهاي ايران
  • فهرست سوم: سرکوبگران يا مافياي اقتصادي
  • فهرست چهارم: مافياي مالي و نظامي کجا هستند
  • فهرست پنجم: چه دزداني از پدافندهاي بابکي مي ترسند
  • فهرست ششم: شماري از ملاهاي ميلياردر
  • فهرست هفتم: باندهاي مالي و سرکوبگر
  • از جنبش هاي جهاني بياموزيم

  • مصادره ها در ونزوئلا
  • آموزه هايي از جنبش خشم در يونان
  • خواسته هاي کمپ ميدان خورسيد در اسپانيا، تغيير انتخاباتي و مبارزه با کليسا
  • واکنشي هشيارانه، طرح ساختن “ويترين” از مصر رد شد
  • براي دوستي و آشتي در جهان

    داده هايي از کمپين

     

     

     click

    در "کار سازمانی"، راهنمای ما "انجمن های مخفی و کوچـــــــــــــــــک و پراکنده و غیرقابل کنترل" انقلاب مشروطه هستند، متشکل از "بابکیان" بسیار قابل اعتماد. به گفته استاد سخن و خرد و داد، فردوسی: "هشیوار یاران گزین در نبرد". "انجمن های بابکی" که بجاست کار سازمانی "غیر زنجیره ای" را (با درس گیری از اشتباه های دهه ی چهل و پنجاه خورشیدی) با کار "توده ای"، بسیار حساب شده درهم آمیزند، در کوران نبرد و در آستانه ی پیروزی، "هشیارانه و گام به گام" به هم خواهند پیوست، و ایرانی آزاد و آباد و پرداد و توانمند را بنيان خواهند نهاد. پيش به سوي ايجاد “انجمن هاي بابکي” در همه ي يکان هاي اقتصادي و آموزشي، و تدارک اعتصاب عمومي! هشيار باشيم، نبايد گذاشت رويدادهايي چون ليبي و بحرين در ايران بازخواني شوند. تنش آفرينان در حال بازآفريدن رخدادهاي آغاز انقلاب در ايران و منطقه هستند. بايد هر چه زودتر “به اين شب سياه” پايان داد. در این راستا می توان از شیوه های سازمانی و مبارزاتی "تدافعی" در دیگر جنبش های رهایی بخش نیز، همانا به میدان آوردن "پدافندان" (در کنار "انجمن های بابکی") بهره گرفت: هم برای شناسایی و افشاگری و خنثی سازی "عوامل" ناآشکار و آشکار این "تنش آفرینان و دزدان" در کارخانه ها و آموزشگاه ها و اداره ها و محله ها و بازارها، و هم به منظور نشانه گرفتن برجسته ترین مراکز کلیدی، چون کانون های بازرگانی و مالی و تامین انرژی و حمل و نقل. همانگونه که "عمامه به سرهای ولایی" از ترسشان در خیابان ها آشکار نمی شوند، می توان این "عوامل" را در یکان های اقتصادی و آموزشی وادار به عقب نشینی کرد و خنثی نمود. این رویکردها در راستای تدارک "اعتصاب عمومی"، و از کار انداختن همزمان مهم ترین یکان های اقتصادی و کانون های آموزشی-اداری جریان خواهد داشت

    آری، این "آتش خندان" را نمی توان خاموش کرد

    دستگیری ها در میدان ونک و پارک ساعی و خیابان ولي عصر

    خبرگزاری فرانسه به نقل از شاهدان عينی، خبر از حضور هزاران پليس ضد شورش و نيروهای امنيتی در خيابانهای تهران .میدهد. اين منبع خبری همچنين تعداد بسجيان حاضر در خيابانهای پايتخت ايران را پرشمار توصيف کرده است

    شماری از وبسايتهای وابسته به اپوزيسيون از مردم دعوت کرده بودند بعدازظهر يکشنبه ٢٢ خرداد در دومين سالروز

    .انتخابات رياست جمهوری سال ٨٨ برای شرکت در "راهپيمايی سکوت" در خيابانها حاضر شوند

    شورای هماهنگی راه سبز اميد خواستار برگزاری راهپيمايی سکوت در پياده روهای خيابان ولی عصر، حد فاصل ميدان ولی

    عصر تا ميدان ونک، در روز يکشنبه، ٢٢ خرداد، شده بود.سايتهای "سهام نيوز" و "کلمه" يکشنبه بعد از ظهر حضور مردم

    در خيابانهای ولیعصر و اطراف ميدان ونک بيشتر از روزهای ديگر توصيف کردند. شماری از سايتهای خبری از دستگيری

    .تعدادی از شهروندان در مقابل پارک ساعی و خيابان وليعصر خبر میدهند

     

    درگيری گارد ضد شورش با مردم مقابل پارک ساعی

    بازداشت تعداد زيادی از مردم معترض

    حضور گستره مردم در راهپيمايی سکوت و سردرگمی نيروهای امنيتی

     

    درگيری گارد ضد شورش با مردم در خيايان ولی عصر

    نيروهای گارد ضد شورش و لباس شخصی مقابل پارک ساعی در تهران به راهيپيمايی سکوت مردم حمله برده اند.

    به گزارش خبرنگار کلمه از اين منطقه، در ساعت ١٩:٣٠ تعدادی از ماموران گارد ضد شورش به تجمع مردم در اين منطقه که

    بسيار پرشمارتر از ساير نقاط ولی عصر بوده ، با شوکر و باتوم تهاجم برده اند.

    شورای هماهنگی راه سبز اميد، با صدور بيانيه ای از معترضان درخواست کرده بود که عصر امروز به مناسبت سالگرد انتخابات پرمناقشه خرداد ٨٨ در پياده روهای خيابان ولی عصر راهپيمايی سکوت کنند.

    همين گزارش حاکی است حضور مردم در خيايان ولی عصر بويژه ميدان ونک بيشتر شده است.

     

    انبوه مردم و تردد در پیاده روها

    ندای سبز آزادی گزارش داده است مسيرهای علام شده از سوی شواری هماهنگی راه سبز اميد برای راهپيمايی سکوت با حضور انبوه مردم و تردد آنان در پياده روها و در حاليکه سکوت اختيار کرده بودند بيش ازهر چيز باعث سردرگمی نيروهای امنيتی شد.

    بنابر اين گزاش، درگيريهای پراکنده در ضلع شمالی ميدان وليعصر رخ داد که با عدم عکس العمل از سوی مردم مواجه بوده و

    جمعيت حاضر در سکوت به راهپيمايی خود ادامه داده اند.

    گزارش های ديگر حاکيست ترافيک بسيار شديد در بلوار کشاورز و فرعی های جنوبی آن شکل گرفت و همچنين نيروهای امنيتی سعی کردند که بالاجبار مغازه ها و مراکز تجاری منطقه را تعطيل کنند.

    گزارش های ارسالی ديگر خبر از تراکم جمعيت در اطراف چهار راه کالج و چهار راه وليعصر را داده اند.

    سايت کلمه گزارش داده است چند صد نفر از معترضان در حالی که در حال راهپيمايی سکوت بودند و شعاری هم نمی دادند،

    توسط نيروهای گارد شورش در خيابان ولی عصر تهران بازداشت شدند.

    گزارش بی بی سی حاکی است شاهدان عينی و وب سايتهای مخالفان از حضور معترضان در ميدانهای ونک و وليعصر خبر

    دادهاند.

    يک شاهد عينی در خيابان وليعصر به بی بی سی گفت: "در پياده روهای اطراف پارک ساعی حضور مردم زياد بود اما از

    طرف ديگر حضور نيروهای امنيتی هم زياد و پررنگ بود."

    شاهد عينی ديگری از تعطيلی تمامی مغازه ها در حد فاصل خيابان زرتشت تا عباس آباد خبر داد و گفت: "حضور مردم زياد

    است. همه آرام هستند، مثل اينکه آمده اند خريد."

    به گفته اين شاهد عينی سينماهای آفريقا و فلسطين هم تعطيل شدهاند.

    حضور دوباره معترضان در سالگرد انتخابات و تدابير شديد امنيتی در تهران خبرگزاری فرانسه روز يکشنبه به نقل از شاهدان عينی گزارش داده است هزاران تن از نيروهای امنيتی جمهوری اسلامی ايران به منظور جلوگيری از هر گونه تظاهرات مخالفان در دومين سالگرد انتخابات رياست جمهوری در خيابان وليعصر تهران مستقر شدند.

    به گزارش راديو فردا برخی گزارشها حاکی از حضور ماموران انتظامی در خيابانهای فاطمی، ميدان فردوسی، مطهری،

    بهشتی، بهبودی و شادمان، و ميدان توحيد و ديگر کوچهها و خيابانهای منتهی به خيابان ولیعصر تهران است.

    همچنين به گزارش وبسايتهای نزديک به اصلاح طلبان، نيروهای لباس شخصی سوار بر موتور نيز در مسير خيابان وليعصر

    تردد میکنند.

    يک شاهد عينی نيز به راديو فردا گفت که به مغازههای اطراف ميدان انقلاب دستور تعطيلی داده شده بود.

    از سوی ديگر به گزارش وبسايتهای نزديک به اصلاح طلبان، جمعيت زيادی در يکشنبه عصر، در خيابانهای منتهی به ميدان

    ونک و نيز در اطراف ميدان وليعصر تجمع کردهاند.

    حضور مردم در تقاطع مطهری- ولی عصر و پارک ساعی - وليعصر، » : وبسايت کلمه، نزديک به مير حسين موسوی، نوشت

    «. پرشمارتر از نقاط ديگر خيايان ولی عصر تهران بود و مردم در سکوت کامل در حال راهيپمايی بودند

    کلمه همچنين گزارش داده است که درگيریهای پراکندهای ميان شرکتکنندگان در راههپيمايی سکوت و نيروهای ضدشورش در

    ميدان ولی عصر روی داده است.

    خبرگزاری فرانسه نيز گزارش داده است که ماموران امنيتی در تهران مجهز به تفنگهای رنگپاش هستند.

    همچنين برپايه ديگر گزارشهايی که به دست راديو فردا رسيده نيروهای انتظامی به صورت پر شمار در ميدانها و معابر اصلی

    شهر تهران مستقر شده است.

    برپايه اين گزارشها حضور نيروهای امنيتی به ويژه در خيابانهای مطهری، فاطمی، بهشتی و ميدان ونک چشمگير است.

    اين گزارشها حاکی از آن است که ماموران امنيتی و موتور سواران لباس شخصی در سطح شهر هستند و حضور آنها به ويژه

    در محدوده خيابان ولیعصر پررنگ است.

    همچنين گزارش میشود چندين نفر در محدوده خيابان ولیعصر بازداشت شدهاند و شمار معترضان در خيابان ولیعصر و

    پيادهروهای آن قابل توجه است.

    در خيابان ولیعصر شرکت کرده، در گفتوگو با راديو فردا حضور مردم را « راهپيمايی سکوت » يک شاهد عينی که خود در

    توصيف کرد و گفت در دو طرف پيادهروهای خيابان ولیعصر معترضان بدون دادن شعار حضور داشتهاند؛ اين « بسيار گسترده

    شاهد عينی همچنين گفت که خود شاهد بازداشت چند نفر بوده است.

     

    درگيری نيروی انتظامی و تماشاچيان ملوان و پرسپوليس

    فریادهای اعتراضي را بشنويد

    http://news.gooya.com/didaniha/archives/2011/06/123230.php

     

    هزار و ششصد کارگر پارس جنوبی به جنبش می پیوندند

    بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران، بيش از ١۶٠٠ نفر که عمدتا در بخشهای

    برق و مکانيک فازهای ١ تا ١٠ پارس جنوبی مشغول به کار بوده و با گذشت سه ماه از سال هنوز حقوقی دريافت نکردهاند،

    اعتصاب نمودند.

    اين در حالی ست که زارعی، مدير عامل و پيمانکار اين شرکت و شعبانپور، مدير شرکت پارس جنوبی حتی پس از شنيدن

    خواستههای اعتراضی کارکنان خود حاضر به پذيرفتن اين خواستههای به حق نشد و آنان را تهديد به اخراج کردهاند.

    کارکنان مجتمع پارس جنوبی دليل اعتراض و اعتصاب خود را کيفيت غذای نامطلوب کارگران و کارکنان، پرداخت نشدن مطالبات معوقه سال ١٣٨٩ و نيز عدم دريافت حقوق سه ماههٔ اول سال جاری ذکر نموده و تاکيد کردهاند تا زمان محقق نشدن

    خواستههايشان دست از اعتصاب نخواهند کشيد.

     

    فریادهای شبانه در محله ها و دانشگاه ها: مرگ بر دیکتاتور در تهران و همدان و شیراز و مشهد و

    در آستانه بيست و دوم خرداد و سالگشت آغاز جنبش سبز، و در پی دعوت جمعی از فعالين جنبش سبز برای سر دادن ندای الله اکبر و شعارهای جنبش، مناطق مختلف کشور، شامگاه شنبه بيست و يکم خرداد ماه ١٣٩٠ ، شاهد غريو شبانه حاميان جنبش

    بود. به گزارش منابع خبری جرس از غرب تهران، فرياد الله اکبر و مرگ بر ديکتاتور، مناطقی از جمله شهرک های

    اکباتان و آپادانا و تهرانسر و همچنين مناطق گيشا و اميرآباد و آذربايجان و سلسبيل را پر کرده و بالغ بر يک ساعت

    است که ممتد و متناوب به گوش می رسد.

    در خوابگاههای دانشگاه صنعتی شريف، تهران، علم و صنعت و اميرکبير نيز، غريو مرگ بر ديکتاتور و الله اکبر و

    “جنبش ما نمرده”، سر داده می شد.

    در مناطقی از شمال تهران از جمله قيطريه، بلوار کاوه، خيابان دولت نيز، از ساعت ده شب، شعارها شروع شده و تا

    لحظۀ تنظيم خبر، کماکان به گوش می رسد.

    صفحه فيس بوک موسوم به ٢۵ بهمن نيز، از فريادهای ممتد در شرق و مرکز تهران و همچنين مناطقی چون سعادت

    آباد، قيطريه، تجريش، بلوار فردوس، هفت تير، ستارخان، فرشته، زعفرانيه، اقدسيه،، يوسف آباد، ونک، ميرداماد،

    گيشا، حافظ و بهار حکايت می کند.

    در شهرهای همدان و شيراز و مشهد نيز، شاهدان عينی از ندای شبانۀ الله اکبر و مرگ بر ديکتاتور خبر داده اند.

     

    اعتصاب سه زندانی سیاسی دیگر در زندان رجایی شهر

    اعتصاب غذای سه زندانی سياسی کرد در زندان رجايی شهر همچنان ادامه

    های اين زندانيان برای پايان اعتصاب غذای شان نشان نمی دهند و حتی نس

    نشان می دهند.

    به گزارش کلمه ،سه زندانی سياسی کرد النور خضری ،کامران شيخی و سي

    اين که در ميان زندانيان عادی با جرايمی همچون تجاوز به عنف، قتل و قاچا

    زده اند.اما مسوولان زندان به خواسته اصلی آنان که همان انتقال به بند زن

    ديگر زندان رجايی شهر نيز اعلام کرده اند که در صورت ادامه اين بی توج

    سه زندانی سياسی کرد به نامهای النور خضری ،کامران شيخی و سيد ابراهي

    می شدند، در حالی به صورت غير قانونی به زندان رجايی شهر منتقل شدند

    آنها به مدت ۵٠ روز در بند قرنطينه زندان رجايی شهر نگهداری شدند، جاي

    زندانيان در ابتدای ورودشان به زندان به مدت يک روز در آن به سر می

    زندانيان سياسی زندان رجايی شهر منتقل شوند به اندرزگاه ۶ زندان رجايی ش

    رمضان احمد کمال، داود عبداللهی و رمضان سعيدی از ديگر زندانيان سياس

    شهر منتقل نشده و با زندانيان عادی نگه داری می شوند.

    اين در حالی است که طبق اصل تفکيک جرايم اين زندانيان بايد درميان زندا

    اين سه زندانی خواستار آن هستند که هر چه زودتر به بند زندانيان سياسی

    اعتصاب غذايشان ادامه می دهند.

     

    اخلال در موبایل ها

    به گزارش منابع خبری جرس، از ظهر امروز حدفاصل ميدان ولی عصر تا ونک و تمامی خيابان ها و کوچه های

    منتهی و اطراف آنها، مملو از خودروها و موتورهای انتظامی و لباس شخصی ها بود و مامورين جهت ارعاب و

    جلوگيری از هرگونه تجمع و حرکت هماهنگ مردمی، اقدام به مانور گروهیِ پياده و سواره در پياده روها و معابر می

    کردند.

    اين منبع خبری، همچنين از تردد جمعيت زيادی در حدفاصل تعيين شده برای تظاهرات (ولی عصر تا ونک) گزارش

    داده و از برگزاری راهپيمايی سکوت توسط مردم خبر داد.

    گزارش مذکور افزود، در ساعت هفت، در ميدان وليعصر مردم قصد تجمع داشتند، که ناگهان گروهی از آنان در همان

    ابتدا، با هجوم لباس شخصی ها بازداشت و به ون های مستقر در ضلع شرقی ميدان و همچنين ابتدای بلوار کشاورز

    منتقل شدند.

    همچنين آمده است ماموران به بهانه حجاب و پوشش، به دختران و جوانان و بانوان دستور توقف داده و ضمن پرسيدن

    سوالهای بی ربط از آنها، موبايلهايشان را چک می کنند، که در اين رابطه بالغ بر چهارده نفر در حدود سينما قدس و

    چند نفر نيز در ضلع شمالی ميدان بازداشت شدند.

    گفتنی است موبايل های منطقه دچار اختلالات شديد بوده و امکان تماس ميسر نبوده است.

    بر اساس اين گزارش، ماموران انتظامیِ برخی حوزه ها، از جمله کلانتری ١٠۴ عباس آباد، که در کوچه های اطراف

    خيابان وليعصر تا قبل از بيمارستان دی مستقر شده بودند، پلاک برخی خودروهای بوق زننده را کنده و آنها را مورد

    حمله قرار می دادند.

    ارگان خبری فعالان حقوق بشر در ايران نيز گزارش داده است که نيروهای امنيتی و انتظامی، در ميادين اصلی شهر

    تهران حضور چشم گيری داشته و با برخورد خشن و توهين آميز با رهگذران، از هرگونه توقف جلوگيری می کردند.

    منابع خبری و شاهدان عينی از گزارش غروب ميدان ولی عصر تا ونک چنين گزارش داده اند:

    ٢٠:٠٣

    دستگيری بيش از ٢٠ نفر از جوانان در ميدان ونک و خيابان ولی عصر .

    ١٩:٣٠

    تجمع در اطراف پارک ساعی ، به سمت ونک ادامه دارد . تجمع و حضور مردم در حد فاصل عباس آباد تا زرتشت

    بسيار زياد مخابره شده است .

    همچنين گزارش می رسد ماموران امنيتی در پارک ساعی چند جوان را دستگير کرده اند.

    ١٩:١۵

    ميدان ونک کاملا به محاصره نيروهای امنيتی درآمده است.

    ١٩:٠٩

    حضور زنان در تظاهرات امروز در ميدان ونک چشمگير است.

    ١٩:٠٣

    نيروهای گارد ضد شورش و لباس شخصی ها، مقابل پارک ساعی در تهران به گروهی از مردم حمله برده اند.

    ١٨:٣٠

    نيروهای لباس شخصی و گارد ويژه در محدوده بلوار تا ولی عصر به تجمعات بيش از دونفر اجازه توقف نمی دهند.

    ١٨:١٢

    انتقال تعدادی از دستگير شدگان به ون های نيروی انتظامی در ميدان فلسطين .

    ١٨:٠٠

    تعطيلی مغازه ها و پاساژهای ميدان ولی عصر به دستور نيروی انتظامی

    ١٧:١٠

    دراطراف پارک دانشجو موتورسوارهای يگان ويژه به صورت منظم و گسترده در حال گشت زنی هستند.

     

    لبخندهای معنی دار مردم

    به گزارش خبرنگار کلمه، اين راهپيمايی بار ديگر به مردم يادآوری می کرد که دوسال پيش در چنين روزی حکومت

    به صورت گسترده در انتخابات رياست جمهوری تقلب کرده است. آنها با حضور خود به حاکميت نيز اتفاقات دو سال

    پيش را ياد آوری می کردند و نيز ياد آوری کردند که پس از دو سال سرکوب و ارعاب و کتک زدن مردم اين تعداد

    جمعيت را بايد جدی بگيرند چرا که آنها و دهها برابر اين جمعيت مطالباتشان را فراموش نکرده اند. مردم در سکوت

    آرامش اين راه پيمايی سکوت را انجام دادند .حضور مردم پررنگ بود و تا ساعتها پياده روهای خيابان ولی عصر با

    گام های آرام مردم پر و خالی می شد .

    طبق معمول هميشه و روال دو سال گذشته همه جای اين مسير و حتی در جاهايی غير از اين مسير نيروهای امنيتی و

    انتظامی حضور پر رنگ داشتند و مردم را با خشم و غضب نگاه می کردند، مردمی که در اين روز تنها کلام

    ارتباطی شان با يکديگر لبخند بود آنها به يکديگر لبخندهای معنی دار می زدند . وقتی مردم برای استراحت کردن

    گوشه ای را انتخاب می کردند يا حرکت شان را کمی کند می کردند خيلی زود نيروهای امنيتی ،بسيج و انتظامی و ..

    به مردم نزديک می شدند و می گفتند حق توقف ندارند . آنها در اعتراض مردم که می گفتند ما فقط در حال استراحت

    هستيم اغلب با خشم اين ماموران روبرو می شدند که تهديد کنان از مردم می خواستند زودتر حرکت کنند . کلماتی چون

    حرکت کن ، نايست و زودتر برو مدام بر زبان آنان جاری بود .

    مانور وحشت هم در خيابانهای شهر جريان داشت موتور سوارانی که با صدای بلند در خيابان حرکت می کردند و

    موتورهايشان صدای عجيبی می کرد . آنها همچنين با باتوم هايشان بر ميله های فلزی خيابان می کشيدند تا با ايجاد اين

    صدای بلند مردم را بترسانند .

    ا زهمان ابتدای شروع تظاهرات بازداشت معترضان آغاز شد . آنها حتی سکوت يک معترض را هم تحمل نمی کردند

    وهر کس را که دلشان می خواست صدا می کردند و بعد از چند لحظه ای بگو و مگو به داخل خودرو هايشان می

    راندند . هر چند همه مردم به اين بازداشتها اعتراض می کردند، اما اغلب بازداشت شدگان در آرامش کامل بودند.

    پليس بی توجه به اعتراض مردم ، معترضان را می برد .

    در حد فاصل اين خيابان بارها درگيری های رخ داد . درگيری های که با تحريک ماموران حکومت انجام می شد چرا

    که مردم فقط در سکوت راه می رفتند و هيچکس شعار نمی داد. آنها هر جا که جمعيت را کمی به هم فشرده تر و

    متمرکز تر می ديدند به آنها حمله می بردند و با شوکر و باتوم به جان شان می افتادند و بعد هم جمعيت زيادی را

    بازداشت و می بردند . روبروی پارک ساعی و بعد از بيمارستان دی امروز چنين درگيری هايی رخ داد .

    بعد از بيمارستان دی در خيابان ولی عصر تهران دو مينی بوس قديمی که روی آنها نوشته شده بود شهرداری تهران و

    توسط نيروهای لباس شخصی اداره می شد پر بود از زنان و مردانی که فقط در پياده روهای خيابان ولی عصر راه

    پيمايی سکوت می کردند . يکی از مينی بوس ها با مردان و پسران جوان پر شده بود و ديگری با زنان . نه تنها تمام

    صندلی های اين دو مينی بوس پر بود که تمام ماشين هم پر از بازداشت شدگان بود و حتی ديگر جايی برای ايستادن

    نداشت . نيروهای بسيج و لباس شخصی به اعتراض دستگير شدگان هيچ توجهی نمی کردند و به زور بقيه دستگير

    شدگان را هم در مينی بوسی که حالا دو برابر ظرفيتش مسافر داشت سوار می کردند .

    ونهای نيروی انتظامی هم همين طور بود و اينجا و آنجا پر از معترضان شده بودند و مردم با تعجب می پرسيدند چرا

    آنقدر بازداشت می کنند ؟ مگر ما چه کار می کنيم.ما که فقط در آرامش راه پيمايی می کنيم؟

    نيروهای امنيتی و انتظامی همين طور مردم را به نوعی تحريک به شعار دادن می کردن مثلا در جاهايی فرياد الله

    اکبر سر می دادند تا ببينند مردم چه عکس العنلی نشان می دهند مردم اما با سکوت و لبخند به اين رفتارها پاسخ می

    دادند . مردم امروز با آرامش عجيبی همه چيز را نظاره می کردند

    خبرهای رسيده به کلمه نيز حاکی است بسياری از بازداشت شدگان آزاد شده اند.

    حاشيه ها:

    -امروز نيروهای بسيج با جليقه های پلنگی ، ماموران سپاه با جليقه هايی خاکی رنگ که بر پشت بيشتر آنها نوشته شده

    بود سپاه منطقه بهشتی ، ماموران يگان امداد با لباسهای سراپا مشکی ، لباس شخص ها ، ماموران وزارت اطلاعات ،

    ماموران گارد ضد شورش و نيروی انتظامی در همه جای خيابان ولی عصر ديده می شدند .

    - بازهم حضور جوانان موسوم به بسيجی که کمتر از پانزده سال داشتند در خيابانهای شهر مشهود بود. جوانانی که

    لابه لای جمعيت می چرخيدند و سعی می کردند به حرفهای تظاهرات کنندگان گوش دهند و با اطلاع به مافوق شان

    خودی نشان دهند .

    - فيلمبرداری از تظاهرات کنندگان به صورت علنی انجام می شد . ماموران امنيتی از همه مردمی که در خيابانها

    پياده روی می کردند با آرامش تمام فيلمبرداری می کردند و در اعتراض مردم هم هيچ پاسخی نمی دادند .

    -هر کس لباس يا نماد سبز رنگی با خود همراه داشت دستگير می شد. چند پسر جوان با تی شرت سبز بازداشت شدند.

    يکی از ماموران لباس شخصی سر يکی از اين جوانان را به در خودرويی که قرار بود سوار آن شود کوبيد وبا

    عصبانيت گفت ديگر موسوی و رنگ سبزش برای هميشه مرده است . او اين جوان را داخل مينی بوسی کرد که پر از

    جوانان معترض بازداشت شده بود .

    - امروز حضور زنان و مردان مسن بسيار پر رنگ بود و مثل هميشه زنان در اين تجمع هم حضور پرنگ تری داشتند

    .-ترافيک شديد و بوقهای ممتد در خيابان ولی عصر به شدت چشمگير بود .معترضان هرگز در اين خيابان اين همه

    اتومبيل و جمعيت نديده بودند.

    - برخی خيابانها برای تردد موتور سواران معمولی بسته شده بود يکی از اين موتور سواران رو به ماموران نيروی

    انتظامی فرياد زد ما هم از خودتان هستيم آمده ايم تا کتک بزنيم !

    - امروز پيرمردی که از شهروندان معترض بود و به کندی حرکت می کرد و در پاسخ بدو و تند حرکت کن نيروهای

    امنيتی به آنها گفت که يک خس و خاشاک که اين همه ترس ندارد، آن مامور به سوی پيرمرد حمله کرد تا بازداشتش

    کند اما با اعتراض شديد مردم مواجه شد و آنها او را رها کردند .

     

    گزارش: امروز جوانه اميد دوباره در دلم سبز شد

    يکی از شهروندان سبز انديش در گزارشی خواندنی که به کلمه ارسال کرده مشاهدات خودش را با ادبياتی عاميانه و

    زيبا به رشته تحرير در آورده. خانم آيدا که به عنوان شهروند-خبرنگار افتخاری کلمه در اين گزارش از جوان بسيجی

    هم گفته که بی حرمتی هم لباسی های خودش را به زنان نتوانسته تحمل کند.

    متن گزارش پيش روی شماست:

    ساعت پنج و پنجاه و هشت دقيقه بود که رسيدم ميدون ونک. همه جا پر از نيروهای امنيتی بود. از درجه دارای نيروی

    انتظامی بگير تا لباس شخصی هايی که امروز با يه مد جديد و لباسهای بنفش اومده بودن و عزيزان جان بر کف

    بسيجی.

    طبق معمول به تنهايی شروع به گز کردن خيابون کردم و در فاصله ی کوتاهی تونستم با عده ای از زنها و دخترايی

    که ريز ريز می خنديدن و در حال بحث و بررسی چرايی اين گردهمايی ساکت و آرام بودن، همراه بشم. نيروهای

    لباس شخصی از سنين مختلفی بودن. بين شون پسر دبيرستانی هايی که تازه پشت لبشون سبز شده بود هم بود که نشسته

    بودن رو موتورهای پارک شده ی توی پياده رو ها و با هم شير يا خط بازی می کردن.

    نزديک ايستگاه توانير، درگيری کوچيکی اتفاق افتاد. ما دور بوديم و وقتی رسيديم… ديديم که نيروهای لباس شخصی

    يه زن و گرفتن و دارن از مردم تو پياده رو جداش می کنن و به همه تذکر می دن که بريد و نايستيد. در عرض مدت

    خيلی کوتاهی شايد چند ثانيه مردم يورش بردن سمت لباس شخصی ها و اول با سلام و صلوات و بعد با هو کردن و

    فرياد های “ولش کن … ولش کن” و الله اکبر… اون زن و از دست مردی که واقعا ظاهر دهشت باری داشت، بيرون

    کشيدن. يه مرد رسمن زن و از دست اون مرد لباس شخصی قاپيد و تا اونا به خودشون بجنبن، مردم ، اون زن و مرد و

    تو هجوم خودشون حل کردن.

    يهو يه طيف رنگ شاد تو دلم لغزيد و از ذوق تصور اينکه اون زن مجبور نبود امشب و تو بازداشتگاه سرکنه، همه ی

    اونايی که اون دور وبر با شادی به هم لبخند می زدن به هم ” دمت گرم …دمت گرم” می گفتن.

    اول خيابون شهيد بهشتی، جايی که پياده رو باريک می شد و دو طرفش نيروهای بسيج و نيروی انتظامی ايستاده بودن،

    و فقط جا برای رد شدن يه نفر بود، يهو موتورسوارايی که لباسای سبز تيره داشتند با باتوم از اون دور شروع کردن به

    هوار کشيدن و هجوم بردن به سمت مردم و با الفاظ رکيک به ما ها می گفتن بريد گم شين بيرون از پياده رو کثافتا و

    … . زن همراه من که يه زن چهل و چند ساله بود و سر ماجراجويی داشت ، رفت سمت ون های نيروی انتظامی تا

    اعتراض کنه. بهش گفتم فايده نداره و بحث نکنه ولی اون اصرار داشت که بره به مافوقشون بگه. من مردد واستاده

    بودم تو جوب آب!!! تا اون حرفش تموم شه و بريم. يکی از زنهای نيروی انتظامی بهم تذکر داد که نايستم و برم. منم

    گفتم منتظر مامانم هستم و دائم اونو که نمی دونستم اسمش چيه با لفظ “مامان… مامان”صدا می زدم تا عصبانی نشه و

    قائله رو ختم کنه. مردی که لباس معمولی تنش بود و با بی سيم ايستاده بود و به درجه دارها امر ونهی می کرد،

    طوری به زن همراه من تذکر داد که اگه من آستينشو نکشيده بودم و بيشتر اونجا وايستاده بود، حتما اونم امشب قيمه

    پلوی بازداشتگاه رو می خورد.

    من و اون دوباره خيره خيره از همون مسيری که بهمون گفته بودن برگريدم ، رفتيم سمت ميدون ولی عصر. همه ی

    هدفشون اين بود که مردم نرسن به ميدون ولی عصر. دوباره تو همون راه باريک ، همون قصه تکرار شد و همون

    موتور سوارا… و اين بار من و طوری به ديوار چسبوندن که نمی تونستم تکون بخورم و دائم با گاز دادن و فحاشی،

    سعی می کردن منو وادار به واکنش کنن. يهو يه بچه بسيجی که سن زيادی هم نداشت و ريش حنايی نامرتب و هيکل

    گنده ای داشت و جليقه ی چريکی پوشيده بود، اومد جلو و به اون موتور سوارا گفت مگه شما ناموس ندارين؟ من که

    چشمام داشت از فرط تعجب از کاسه بيرون می زد، برگشتم و ديدم نه بابا … هنوز يه خوش غيرتم تو اينا پيدا می شه

    و چون اون موتور سوار و هفت هشت تا ديگه که مث همون پسر لباس پوشيده بودن، در حال جرو بحث بودن …

    من از پشت موتور اومدم بيرون و شنيدم که زن همراهم می زد رو شونه ی اون پسره و می گفت: شير مادرت حلالت!

    جمعيت به همون طرز برق آسايی که يهو از خيابونا جوشيده بود، ساعت ٨ پراکنده شد و ما همه اومديم خونه.

    تو دلم جوونه ی سبز اميدی که ماهها بود از فرط تاريکی داشت از پا در می اومد، دوباره جون گرفت و عين خيالم

    نبود که کف پام داشت از خستگی و راه رفتن زياد سوزن سوزن می شد.

    زنده باد هر کی خوش غيرته… هر کی امروز اومد و شونه بالا ننداخت و نگفت: ای بابا…. حالا مگه با رفتن من و

    تو چيزی عوض می شه … زنده باد نسرين های ستوده ،عيسی های سحر خيز، بهاره های هدايت و خيلی های ديگه

    ای که امروز به احترامشون اون همه آدم تو پياده روهای ولی عصر سکوت کرده بودن و خواست شون آزادی اونا

    بود…. زنده باد عشق که هنوز نمرده تو دل اين مردم با صفا.

     

    گزارش: سرشار از اميد و احساس.

    ساعت ١۶:٣٠ که شد ديگر طاقت نياورديم و از محل کارمان در نزديکی تقاطع تخت طاووس و وليعصر، بيرون

    آمديم. به نزديکی خيابان تخت طاوس که رسيديم از دور ماشينهای متعدد نيروی انتظامی اعم از ون و سواری را شاهد

    بوديم که در کنار خيابان توقف کرده بودند. نزديکتر که شديم شاهد حضور گسترده افراد نيروی انتظامی، پليس

    پيشگيری و نيروهای يگان فاتب در چهار دور تقاطع خيابان مطهری و وليعصر شديم.

    به قصد برآورد اوضاع به سمت ميدان وليعصر حرکت کرديم. از همان محل به فاصله های بسيار کوتاه از هم

    نيروهای لباس شخصی در دسته های چند نفره در پياده روهای دو طرف ميدان حضور داشتند. مشخص بود که از

    ساعاتی پيش در آنجا حضور دارند، چون خيلی از آنها روی نيمکتهای کنار پياده روها يا سکوهای روبروی مغازه ها

    يا روی موتورهايشان نشسته بودند. آنها را می شد از روی ظاهر، کيسه در دست که کاور فسفری رنگ در آن قرار

    داشت و تجمع های چند نفريشان شناخت. تقاطع خيابان فاطمی با وليعصر در ضلع شرقی خيابان وليعصر دسته ديگر

    از نيروهای بسيجی حضور داشتند، حدود صد نفر، که عمدتا لباس پلنگی بدون اسم و نشان بر تن داشتند و از کفشهای

    کتانی متنوع مختلفی که پای هر يک از آنها بود می شد فهميد که لباس شخصی هايی هستند که فقط لباس فرم بر تن

    کرده اند. سابقه خوبی از اين نيروها طی تجمع ها قبلی در ذهن نبود و انتظار می رفت که با بيشتر شدن جمعيت،دست

    به سرکوب بزنند. در حدود بيست متری داخل تمام کوچه ها و خيابان های مشرف به خيابان وليعصر بدون استثناء،

    يک ماشين پليس نيروی انتظامی با چهار سرنشين حضور داشت. تقاطع خيابان زرتشت با وليعصر هم محل تجمع

    ديگری از حدود يکصد تن بسيجی و لباس شخصی هايی بود که يک کاور پلنگی بر تن داشتند و همگی به باتوم و

    اسپری مسلح بودند. و يک وانت داشت بين آنها بستنی توزيع می کرد. حضور نيروهای لباس شخصی تا ميدان وليعصر

    ادامه داشت و در دو طرف خيابان هر ده الی بيست متر يک دسته چند نفری حضور داشتند. ميدان وليعصر اما تقريبا

    پر شده بود از نيروهای امنيتی و انواع و اقسام خودروهای انتظامی و موتورسيکلت. در اطراف ميدان شاهد بوديم که

    لباس شخصی ها در محلهايی که تراکم نيرو داشتند، از بين عابرين، کسانی را به آرامی دستگير و به ماشينهايی منتقل

    می کرند. خشونت خاصی در اين دستگيريها ديده نمی شد. در اين فضا و در حضور نيروهای امنيتی، عليرغم اينکه

    ساعت حدود ١٧:٠٠ بود و هنوز يک ساعتی تا زمان شروع تجمع باقی مانده بود، حضور مردم از لحاظ تعداد در پياده

    روها بيش از هر روز بود. جو در آن لحظات رعب آور بود و انتظار می رفت که مطابق راهپيمايی های قبلی به

    مجرد افزايش جمعيت،سرکوب شروع شود. انواع نيروهای امنيتی سوار بر موتورسيکلت، در خط ويژه اتوبوس خيابان

    وليعصر، با سرعت و سر و صدای زياد ويراژ می دادند و به بالا يا پايين حرکت می کردند. وجود خط ويژه در

    خيابان وليعصر انتقال سريع نيروهايشان را آسان کرده بود. ترافيک خودروهای شخصی داشت سنگين می شد. در

    بولوار کشاورز تردد خودروها به سختی انجام می گرفت و به نظر می رسيد که عده ای زيادی از معترضين با

    خودروهايشان به محل نزديک می شوند. دور ميدان وليعصر از بين نيروها گذشتيم و مجددا به سمت بالای خيابان

    وليعصر ولی اين بار در ضلع شرقی شروع به حرکت کرديم.

    اين سمت خيابان هم حضور نيروهای لباس شخصی مشهود بود که غالب آنها کاور فسفری رنگشان يا از جيبشان

    بيرون زده بود يا در حالی که آن را لای روزنامه پيچيده بودند، در دست گرفته بودند. اغلب با همديگر در حال گپ و

    گفت بودند و گاها می خنديدند، به نظر راضی بودند … کم کم تراکم حضور معترضان داشت محسوس می شد.

    عليرغم آنکه در بيانه شورای هماهنگی آمده بود که مردم از شرق خيابان به سمت بالا و از پياده روهای غربی به

    سمت پايين حرکت کنند، چون افراد کمتر از جزييات بيانيه خبر داشتند در ابتدای تجمع زياد به نظر نمی رسيد که

    اينگونه باشد و افراد عمدتا در پياده روی غربی به بالا و پايين در حرکت بودند. به داخل خيابان مطهری رفتيم، ساعت

    نزديک ١٨:٠٠ بود و جمعيت زيادی رو می شد ديد که به سمت مسير راهپيمايی در حرکتند. ترکيب جمعيتی زن و

    مرد تقريبا برابر بود. مجددا به داخل خيابان وليعصر که برگشتيم ديگر کاملا حضور معترضين در پياده روها مشهود

    بود و لحظه به لحظه زياد تر می شد. تو اين فضا بود که از اون مقدار رعب و نگرانی کم می شد. به سمت پارک

    ساعی حرکت کرديم.

    تقريبا پياده رو پر شده بود از جمعيت، به نحوی که اگر جمعيت کمی بيشتر می شد، تردد سخت می شد. خيابان هم پر

    بود از خودرو و ترافيک تقريبا قفل شده بود. وجود خودروها باعث شده بود هوای مسير بسيار آلوده شود. ولی عليرغم

    سنگينی هوا و فضا!، حجم معترضين در پياده روها آنقدر زياد بود که امکان ورود خودروها از فرعی ها به خيابان

    وجود نداشت و مردم بعضا خودشان می ايستادند تا برای لحظاتی چند ماشين از فرعی به داخل خيابان وليعصر وارد

    شود. روبروی پارک ساعی هم محل تجمع نيروی انتظامی بود. در پياده رو به پشت سر که نگاه می کردی می ديدی

    موج جمعيت در حال حرکت اند. همه بودند، زن و مرد و پير جوان. خيلی فضای خوبی شده بود. ديگر آنقدر جمعيت

    زياد بود که لباس شخصی ها اصلا ديده نمی شدند. تو اين زمان تقريبا حرکت در پياده روهای شرقی به بالا و در پياده

    روهای غربی به پايين رعايت می شد. حس خيلی خوبی بود. واقعا جمعيت خيلی زياد بود و تمام طول پياده روها به

    صورت يکنواخت مملو از جمعيت معترضين بود. به علت زيادی جمعيت احساس امنيت خوبی حاکم شده بود. امروز

    برای اولين بار شاهد يک رفتار جديد از نيروهای امنيتی بوديم. نيروها مانع حرکت مردم نمی شدند و و از حرکت آنها

    جلوگيری نمی کردند. نيروهای انتظامی کادری تقريبا با متانت در محل های مختلف مستقر بودند و با نگاهشان

    حرکت انبوه معترضان را دنبال می کردند. بسيجی ها اما غافلگير شده بودند، عليرغم تدارکات زياد قطعا انتظار

    حضور اين همه معترض را نداشتند. با موتورهايشان خيابان را بالا و پايين می کردند، يکی دوبار به صورت دسته

    جمعی روی موتورهايشان “حزب الله حزب الله ” را فرياد می زدند و عبور می کردند. بعضا حتی با خودروهای

    انتظامی تصادف هم می کردند و بدين ترتيب مضحکه ای می شدند برای مردم و در اين دقايق ديگر مردم بودند که

    همگی لبخند بر لب داشتند، لبخندی از جنس اميد، بر عکس بسيجيها و لباس شخصی ها که سردرگم و شتابزده به نظر

    می رسيدند.

    در طول مسير در ساختمانهای دو طرف خيابان وليعصر خيلی ها از داخل منازل، از طبقات بالا، پايين را نگاه می

    کردند و با علامت پيروزی (وی) مردم را همراهی می کردند. قطعا آنها امکان فيلمبرداری و عکس گرفتن جهت

    پوشش خبری اين راهپيمايی را هم داشته اند. لباس شخصی ها و بسيجيها هم امروز مثل هميشه فيلم و عکس گرفتند که

    البته در حين اين کار با بی توجهی محض مردم روبرو بودند.

    در طول مسير اگرچه خشونتی از نيروها ديده نشد، ولی موارد بسياری از دستگيری افراد به صورت کاملا سليقه ای

    توسط بسيج و لباس شخصی ها مشاهده شد. که تقريبا همگی بدون مقاومت فرد بازداشت شده در حال اتفاق بود.

    مشخص نبود که اين دستگيريها در چه حد جدی است و چقدر طول می کشد. خط ويژه کاملا در اختيار نيروهای امنيتی

    بود و خيلی آشفته و شلوغ در تردد بودند و به قول بعضی ها، در حال شکست از دشمن فرضی بودند.

    امروز مردم همه همديگر را حس کردند و می شد رضايت و اميد رو در چهره همه ديد. خيلی از کسايی که ترديد

    داشتند برای شرکت در راهپيمايی، وقتی توسط دوستانشان از استقبال عالی مردم آگاه شدند، به مسير آمدند. در طول

    راهپيمايی مسالمت آميز امروز، سکوت برقرار بود. و قطعا تمام آنچه از راهپيمايی امروز انتظار می رفت، محقق

    شد. به همراه جمعيت تا ونک حرکت کرديم. ميدان ونک هم همانند ميدان وليعصر مملو از نيروهای متنوع و مختلف

    امنيتی و انواع خودروها و موتورسيکلت بود. ساعت از ٢٠ گذشته بود ولی امکان ترک محل برای آن جمعيت به اين

    راحتی مقدور نبود. با تاريکی نسبی هوا و حدود ساعت ٢٠:٣٠ افرادی از نيروی انتظامی را ديدم که مردم را به ترک

    محل دعوت می کردند. ولی برخوردشان مناسب بود. مينی بوسها و اتوبوسهای زيادی در بالاتر از ميدان ونک هم در

    حال سوار کردن بخشی از نيروهای انتظامی و همين طور بسيجی ها و لباس شخصيها بودند. صحنه جالبی بود، مردم

    معترض، نيروی انتظامی و بسيجی و لباس شخصی، هر کدام در سمتی به دنبال وسيله ای برای ترک محل بودند. ولی

    بخش عمده ای از نيروهای امنيتی کماکان مستقر بودند. نيروهای انتظامی همگی خسته به نظر می رسيدند و آنهايی که

    سوار بر اتوبوسها شده بودند، سرشان را از فرط خستگی روی پشتی صندلی گذاشته بودند و چشمانشان را بسته بودند.

    شايد آنها هم راضی بودند از اينکه راهپيمايی امروز توسط لباس شخصيها و بسيجيها سرکوب و متشنج نشد و با آرامش

    طی شد. و احتمالا آنها هم مانند مردم در تعجب که امروز چرا بسيجی ها و لباس شخصی ها دست به سرکوب مردم

    بی گناه و مسالمت جو نزدند

     

    آری، این "آتش خندان" را نمی توان خاموش کرد

    درود بر بابکیان و رزمندگان

    درود بر جنبش های کارگری و دانشجویی و زنان

    پیش به سوی سازمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاندهی گسترده تر جنبش

    پيش به سوي تدارک حرکت بعدي اعتراضي در خيابان ها و  در يکان هاي اقتصادي و آموزشي

    >>Twitter

    >>

     click

    >>

     click